Return to Video

چطور بر پیشداوری‎های‎مان غلبه کنیم؟ جسورانه یه سمت‎شان گام بردارید

  • 0:01 - 0:03
    تابستان گذشته توی یک سفر جاده ایی طولانی بودم
  • 0:03 - 0:06
    و داشتم از شنیدن کتاب صوتی"ایزابل ویلکرسن"
  • 0:06 - 0:11
    به نام " گرمای خورشیدهای دیگر" لذت میبردم.
  • 0:11 - 0:21
    این کتاب فرار شش میلیون سیاه پوست را از جنوب در سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۷۰ به تصویر کشیده
  • 0:21 - 0:24
    که در جستجوی یک نفس آسوده و فرار از انواع خشونتها
  • 0:24 - 0:28
    و در پی دستیابی به فرصتهای بهتر به سمت شمال فرار کرده بودند.
  • 0:28 - 0:32
    این کتاب مملو از داستانهای مقاومت و شجاعت
  • 0:32 - 0:34
    آمریکاییهای آفریقایی تبار است
  • 0:34 - 0:39
    و واقعا شنیدن داستانهای خشونت بار و حقارت بار
  • 0:39 - 0:43
    و تحقیر کردن ها بسیار سخت بود.
  • 0:44 - 0:49
    مخصوصا شنیدن داستان کتک زدن ها و سوزاندنها
  • 0:49 - 0:51
    و یا بدون مجازات کشتن سیاه پوستان.
  • 0:51 - 0:55
    و بعد به خودم گفتم ": میدونی چیه؟ این (داستان) کمی سنگینه"
  • 0:55 - 0:59
    باید یه کم استراحت کنم، بذار رادیو را روشن کنم
  • 0:59 - 1:02
    و رادیو را روشن کردم و چنین شنیدم:
  • 1:02 - 1:04
    شهر فرگوسن، ایالت میسوری
  • 1:04 - 1:06
    "مایکل براون"
  • 1:06 - 1:09
    جوان ۱۸ ساله سیاه پوست
  • 1:09 - 1:15
    که غیر مسلح بوده، توسط پلیس کشته شده و جسدش برای چهار
  • 1:15 - 1:18
    ساعت زمین را آغشته به خون خود کرده
  • 1:18 - 1:23
    و مادربزرگش، کودکان و همسایگان وحشتزده این همه را تماشا میکرده اند،
  • 1:23 - 1:25
    و چیزی که من فکر کردم
  • 1:26 - 1:29
    این بود که : باز این خشونت و وحشیگری
  • 1:29 - 1:33
    علیه سیاه پوستان که برای قرنها وجود داشته
  • 1:33 - 1:36
    دوباره شروع شده است.
  • 1:36 - 1:40
    منظورم این است که داستان تکراری است فقط نامش عوض شده.
  • 1:40 - 1:44
    میتوانست این خشونت بر علیه "آمانو دیالو" رخ داده باشد.
  • 1:44 - 1:47
    میتوانست این شخص "شان بِل" باشد.
  • 1:47 - 1:50
    میتوانست " اسکار گرانت" باشد.
  • 1:50 - 1:53
    میتوانست "ترایون مارتین" باشد.
  • 1:54 - 1:57
    این خشونت، این وحشی گری
  • 1:57 - 2:00
    در حقیقت جزئی از روان ما شده است.
  • 2:00 - 2:03
    جزیی از تاریخ جمعی ما شده است.
  • 2:03 - 2:07
    در مورد اینکار چه باید بکنیم؟
  • 2:07 - 2:12
    هنوز قشری از جامعه ما به آنسوی خیابان میروند،
  • 2:13 - 2:14
    و یا درها را قفل میکنند،
  • 2:16 - 2:17
    یا کیفهایشان را محکم میچسبند،
  • 2:17 - 2:20
    فقط زمانی که مردان سیاه پوست را میبینند؟
  • 2:20 - 2:22
    این قشر جامعه.
  • 2:22 - 2:26
    منظورم این است که ما به مردم در وسط خیابان شلیک نمیکنیم،
  • 2:26 - 2:30
    اما در حقیقت (نوع خشونت) و تبعیض همانند قبل است
  • 2:30 - 2:33
    و که امروزه چنین حادثه های غمناکی را در
  • 2:33 - 2:35
    آمریکا به ثبت میرساند.
  • 2:35 - 2:39
    و به ما همیشه اینطور دیکته شده است.
  • 2:39 - 2:46
    به عقیده من، ما میتوانیم جلوی این حوادث را بگیریم،
  • 2:46 - 2:49
    جلوی حادثه هایی مثل حادثه شهر فرگوسن را فقط
  • 2:49 - 2:54
    با نگاه کردن به خود و اقدام به ایجاد تغییر در خودمان بگیریم.
  • 2:54 - 2:57
    من این خطاب را به شما میکنم.
  • 2:57 - 3:01
    امروز میخواهم سه چیز را با شما در میان بگذارم تا در موردش فکر کنیم.
  • 3:01 - 3:07
    سه چیز به عنوان راه حلهایی برای عدم تکرار واقعه ایی شبیه فرگوسن؛
  • 3:07 - 3:09
    سه چیزی که فکر میکنم به ما کمک میکند تا
  • 3:09 - 3:12
    تصویرمان از یک مرد سیاه پوست راتغییر بدهیم.
  • 3:12 - 3:17
    سه چیزی که نه تنها مرد سیاه پوست رامحافظت میکند
  • 3:17 - 3:21
    بلکه جهانی دیگربرایشان میگشاید تا پیشرفت کنند.
  • 3:21 - 3:23
    تصورش را بکنید؟
  • 3:23 - 3:28
    تصورش را بکنید که ما سیاهپوستان را در آغوش بگیریم،
  • 3:28 - 3:33
    آنها را جزیی از آینده کشوربدانیم وبه آنان مهربانانه آزادی بدهیم،
  • 3:33 - 3:37
    به آنان لطفی را بدهیم که به کسانی که دوستشان داریم عطا میکنیم؟
  • 3:37 - 3:41
    چقدر زندگیمان بهترخواهد شد؟ چقدر کشورمان بهترخواهد شد؟
  • 3:41 - 3:44
    بیایید با شماره یک شروع کنیم.
  • 3:44 - 3:47
    باید از حیطه انکار بیرون بیاییم.
  • 3:49 - 3:51
    از تلاش برای آدم خوب بودن دست بکشیم.
  • 3:51 - 3:54
    ما به انسانهای واقعی نیاز داریم.
  • 3:54 - 3:55
    میدانید، عمده کار من تنوع از بعد نژادی، دینی، جنسیتی
  • 3:55 - 3:58
    و غیره در نیروی کار است و افراد در شروع کارگاه سراغم میایند.
  • 3:58 - 4:02
    اینطور به نظر میرسند، «اوه، سرکار خانم متنوع، خیلی خوشحالیم از بودنتان در اینجا»--
  • 4:02 - 4:04
    (خنده)--
  • 4:04 - 4:07
    « اما رگ پیشداوری که در جسممان نداریم.»
  • 4:07 - 4:09
    و من این اینطوری هستم، « واقعا؟
  • 4:09 - 4:13
    چون این کار را هر روز انجام می دهم، و شاهد همه پیشداوریهایم هستم.»
  • 4:13 - 4:17
    منظورم این است که همین چند وقت قبل، سوار هواپیما بودم
  • 4:17 - 4:21
    و صدای زن خلبان را از طریق سیستم صوتی عمومی شنیدم
  • 4:21 - 4:23
    و من خیلی هیجانزده بودم، خیلی خوشحال.
  • 4:23 - 4:26
    اینطوری بودم، « بله، خلبان زنه، ما این کار رو هم کردیم.
  • 4:26 - 4:28
    الان توی اتمسفر هستیم.»
  • 4:28 - 4:31
    همه چیز خوب بود، و بعد شروع به متلاطم شدن و ناهمواری شد،
  • 4:31 - 4:33
    و من اینطوری بودم،
  • 4:33 - 4:35
    «امیدوارم بتواند رانندگی کنید.»
  • 4:35 - 4:37
    (خنده)
  • 4:37 - 4:38
    می دانم. درست است.
  • 4:38 - 4:40
    اما حتی اینطور نبود که فکر کنم دارم جانبداری میکنم
  • 4:40 - 4:44
    تا اینکه در برگشتم از سفری دیگر خلبان مثل همیشه مرد بود
  • 4:44 - 4:45
    و مثل اغلب اوقات متلاطم و ناهموار شد،
  • 4:45 - 4:48
    و هرگز اعتماد به خلبان مرد را زیر سوال نبردم.
  • 4:48 - 4:50
    خلبان خوب است.
  • 4:50 - 4:53
    خب، مشکلی هست.
  • 4:53 - 5:00
    اگر تلویحا از من سوال کنید، خواهم گفت، «خلبان زن: فوقالعاده است.»
  • 5:00 - 5:05
    اما از قرار معلوم وقتی اوضاع بهم بپیچد و کمی خطرساز شود
  • 5:05 - 5:09
    تعصبی که حتی از آن بیخبر بودم، گل خواهد کرد.
  • 5:09 - 5:11
    میدانید با آن هواپیماهای سریع السیر در آسمان،
  • 5:11 - 5:13
    من مرد میخواهم.
  • 5:13 - 5:16
    پیشفرض من است.
  • 5:16 - 5:18
    مردها پیشفرض من هستند.
  • 5:18 - 5:21
    پیشفرض شما چه کسی هست؟
  • 5:21 - 5:23
    به چه کسی اعتماد دارید؟
  • 5:23 - 5:25
    از چه کسی می ترسید؟
  • 5:25 - 5:29
    به چه کسی بطور ضمنی متصل هستید؟
  • 5:29 - 5:32
    از دست چه کسی در می روید؟
  • 5:32 - 5:34
    برایتان آنچه را آموختهایم میگویم.
  • 5:34 - 5:40
    IAT آزمون انجمن ضمنی که پیشداوری ناخودآگاه را میسنجد،
  • 5:40 - 5:41
    بطور آن لاین میتوانید در این آزمون شرکت کنید.
  • 5:41 - 5:44
    پنج میلیون نفر در آن شرکت کردهاند.
  • 5:44 - 5:50
    معلوم شده پیشفرض سفید است. ما سفیدپوستها را دوست داریم.
  • 5:50 - 5:52
    سفیدپوستها را ترجیح میدهیم. منظورم از این حرف چیست؟
  • 5:52 - 5:58
    وقتی به آدمها تصاویری از مردان سفید پوست و سیاههان را نشان میدهیم،
  • 5:58 - 6:02
    خیلی سریع قادریم که تصویر فرد سفیدپوست
  • 6:02 - 6:06
    را با صفتی مثبت پیوند دهیم، تا این که بخواهیم از واژه مثبت درباره
  • 6:06 - 6:08
    افراد سیاهپوست بکار بریم، در رابطه با سیاهها تلاش
  • 6:08 - 6:12
    سختتری است و بلعکس.
  • 6:12 - 6:14
    وقتی چهره یک سیاه را میبینیم،
  • 6:14 - 6:20
    برایمان ربط دادن یک واژه منفی به آن چهره آسانتر است
  • 6:20 - 6:22
    تا بکار بردن کلمه منفی درباره یک سفیدپوست.
  • 6:22 - 6:27
    هفتاد درصد سفیدپوستها شرکت کننده در آزمون سفیدها را ترجیح میدهند.
  • 6:29 - 6:34
    پنجاه درصد سیاههان هم سفیدها را.
  • 6:34 - 6:39
    میدانیدما همه آن بیرون بودیم وقتی بیماری داشت پخش میشد.
  • 6:39 - 6:46
    درباره این حقیقت که ذهنمان بطور خودکار چه چیزهایی را پیوند میدهیم چه میکنیم؟
  • 6:46 - 6:51
    میدانید یکی از چیزهای که احتمالا انجام میدهیم فکر کردن دربارهش است،
  • 6:51 - 6:53
    و احتمالا اینطوری خواهید بود، که خب می دانی
  • 6:53 - 6:57
    من فقط میخواهم کور رنگیام را دوبرابر کنم.
  • 6:57 - 6:59
    بله، دوباره انجامش می دهم.
  • 6:59 - 7:01
    میخواهم به شما بگویم که نه.
  • 7:01 - 7:04
    بحد کافی این کار را که کردهایم که با تلاش در ندیده گرفتن رنگها
  • 7:04 - 7:05
    تفاوت بوجود بیاوریم.
  • 7:05 - 7:10
    مشکل این نبود که ما رنگ میدیدیم. بلکه کاری بود که با دیدن رنگ میکردیم.
  • 7:10 - 7:14
    ایدهآل غلطی است.
  • 7:14 - 7:17
    و همانطور که مشغول تظاهر به ندیدن هستیم،
  • 7:17 - 7:21
    بیخبریم از تغییراتی که تفاوت نژادی منجر
  • 7:21 - 7:26
    به امکانات آدمها میشود و مانع از شکوفایشان میشود،
  • 7:26 - 7:31
    و گاهی منجر به مرگ زود هنگام آنها میشود.
  • 7:31 - 7:37
    پس در واقع چیزی که دانشمندان به ما میگویند، به هیچ وجه است.
  • 7:37 - 7:39
    اصلا به کوررنگی فکر هم نکنید.
  • 7:39 - 7:42
    در واقع آنچه انها پیشنهاد میکنند،
  • 7:42 - 7:46
    زل زدن به سیاهپوستان است.
  • 7:46 - 7:48
    (خنده)
  • 7:48 - 7:53
    مستقیم به صورتشان نگاه کنید و آنها را بخاطر بسپارید،
  • 7:53 - 7:58
    چون وقتی به آدمهای فوقالعادهای که سیاهاند نگاه میکنیم،
  • 7:58 - 8:01
    به ما کمک میکند که از ربط دادن
  • 8:01 - 8:06
    آنچه بطور خودکار در ذهنمان اتفاق میفتاد دست برداریم.
  • 8:06 - 8:12
    فکر میکنید چرا این تصاویر از مردمان زیبای سیاه پوست را در پشت سرم نشان میدهم؟
  • 8:12 - 8:15
    خیلی زیاد بودند، مجبور شدم ببرمشان.
  • 8:15 - 8:16
    خب، یک چیزی هست:
  • 8:16 - 8:22
    دارم تلاش میکنم ذهنیت خودکار شما درباره مردان سیاه پوست را بهم بریزم.
  • 8:22 - 8:25
    سعی میکنم برایتان یادآوری کنم
  • 8:25 - 8:30
    که اینمردان جوان سیاه پوست بزرگ شدند تا انسانهای فوق العادهای
  • 8:30 - 8:35
    شوند که زندگیمان را تغییر داده و آن را بهتر کنند.
  • 8:35 - 8:38
    پس نکته اینجاست.
  • 8:38 - 8:40
    احتمال دیگر در علم،
  • 8:40 - 8:43
    و البته تنها موقتا فرضهای خودکار ما را تغییر میدهد،
  • 8:43 - 8:46
    اما چیزی که میدانیم
  • 8:46 - 8:51
    این است که اگر شخص سفید پوست نفرت انگیزی که می شناسید
  • 8:51 - 8:54
    را بردارید و پیش یک شخص رنگین پوست بگذارید،
  • 8:54 - 8:56
    یک آدم سیاهی که محشر است،
  • 8:56 - 9:00
    بعد از آن گاهی باعث میشود که کمتر این پیوند دادن اتفاق بیافتد.
  • 9:00 - 9:05
    پس به جفری دامر و کاولین پاوول فکر کنید.
  • 9:05 - 9:07
    به آنها زل بزنید، باشه؟ (خنده)
  • 9:07 - 9:10
    خب این موارد هست. پس بدنبال پیشداوریتان باشید.
  • 9:10 - 9:14
    از شما خواهش میکنم که لطفا از پیله انکار خار ج شوید و دنبال اطلاعات ناراحت کنندهای بروید
  • 9:14 - 9:19
    که در واقع ثابت میکنند کلیشههای قدیمی شما اشتباه هستند.
  • 9:19 - 9:21
    خب این شماره یک بود. حالا شماره دو:
  • 9:21 - 9:25
    بجای دوری کردن جوانان سیاه پوست به آنها نزدیک شوید.
  • 9:25 - 9:28
    انجامش کاری سختی نیست،
  • 9:28 - 9:32
    اما خب در زمره آنها کارهایی است
  • 9:32 - 9:35
    که باید آگاهانه و از روی خواستن باشد.
  • 9:35 - 9:38
    میدانید چند سال پیش در محدوده وال استریت بودم،
  • 9:38 - 9:41
    همراه با یکی از همکارانم که واقعا نازنین که در زمینه کاری من فعال است،
  • 9:41 - 9:45
    اهل کره و رنگین پوست است.
  • 9:45 - 9:47
    دیروقت بود و ما بیرون بودیم.
  • 9:47 - 9:50
    و داشتیم با خودمان فکر میکردیم که کدام طرفی برویم و این که گم شدیم.
  • 9:50 - 9:54
    و که یکهو این شخص را آن ور خیابان دیدم و با خودم گفتم، « عالیه، طرف سیاه پوست است.»
  • 9:54 - 9:57
    داشتم بدون فکر سمت او میرفتم .
  • 9:57 - 10:00
    و همکارم اینطوری بود، «واقعا که جالب است.»
  • 10:00 - 10:03
    یارویی که ان طرف خیابان است سیاه پوست است.
  • 10:03 - 10:07
    من فکر میکنم سیاه پوستها معمولا میدانند کجا میروند.
  • 10:07 - 10:11
    نمیدانم چرا اینطور فکر میکنم، اما خب فکرم این است.
  • 10:11 - 10:16
    خب او داشت میگفت، "اوه، تو داشتی میگفتی، « آخ جون، طرف سیاه پوست است»؟
  • 10:16 - 10:19
    اما من میخواستم بگم که وای طرف سیاه پوستِ."
  • 10:19 - 10:22
    جهت مخالف. نیاز یکسان، یک شخص، همان لباس،
  • 10:22 - 10:26
    هم زمان، در یک خیابان، واکنش متفاوت.
  • 10:26 - 10:28
    و او گفت، «احساس خیلی بدی دارم. مشاوره گوناگونی در نیروی کار انجام میدهم.
  • 10:28 - 10:31
    پیش داوری نسبت به شخص سیاه پوست کردم. خودم رنگین پوستم. خدای من!»
  • 10:31 - 10:35
    و من گفتم، « میدونی چیه؟ لطفا بیا بیخیالش شویم."
  • 10:35 - 10:39
    منظورم این است که من سیاه پوستها را ترجیح میدهم.
  • 10:39 - 10:42
    (خنده)
  • 10:42 - 10:45
    پدرم سیاه پوست است. متوجه منظورم هستید؟
  • 10:45 - 10:49
    یک پسر سیاه پوست ۱/۹۵ متری دارم. پدرش سیاه پوست بود.
  • 10:49 - 10:51
    پس رگ وریشه سیاه پوستیام چنان قوی و عمیقی است
  • 10:51 - 10:56
    که در شناخت و دسته بندی سیاه پوستها مشکلی ندارم،
  • 10:56 - 10:58
    و او فرد سیاه پوست مورد نظرم بود.
  • 10:58 - 11:02
    او گفت، «بله، خانمها، میدانم کجا میخواهید بروید. شما را به آنجا خواهم برد.»
  • 11:02 - 11:05
    میدانید پیشداوری داستانهایی هستند که درباره آدمها میسازیم
  • 11:05 - 11:08
    قبل از این که بدانیم آنها واقعا کی هستند.
  • 11:08 - 11:11
    اما از کجا باید بدانیم که آنها کی هستند
  • 11:11 - 11:14
    وقتی به ما گفته میشود از آنها دوری کنیم و از آنها بترسیم؟
  • 11:14 - 11:19
    پس میخواهم برایتان بگویم به سوی رنج و زحمت پیش بروید.
  • 11:19 - 11:23
    و از شما نمیخواهم که خطر غیرمنطقی کنید.
  • 11:23 - 11:27
    فقط میگویم شروع به سیاهه برداری کنید،
  • 11:27 - 11:31
    حلقههای اجتماعی و حرفهایتان را گسترده کنید.
  • 11:31 - 11:33
    چه کسانی در حلقه شما هستند؟
  • 11:33 - 11:35
    چه کسانی نیستند؟
  • 11:36 - 11:40
    چه تعداد رابطه واقعی با
  • 11:40 - 11:46
    جوانان سیاه پوست دارید، مرد، زن و غیره؟
  • 11:46 - 11:50
    یا در عمل هر گونه تفاوت فاحش با
  • 11:50 - 11:53
    آنچه شما میگویید و عمل میکنی، وجود دارد؟
  • 11:53 - 11:56
    می دانید داستان چیست؟
  • 11:56 - 11:59
    شاید کسی در کلاس درس یا محل کارتان باشد،
  • 11:59 - 12:02
    یا که در نیایشگاه و جاهای مشابه جوانان سیاه پوستی باشند.
  • 12:02 - 12:03
    و شما نسبت به آنها مودب هستید و سلام می دهید.
  • 12:03 - 12:10
    منظورم این است که پا پیش بگذارید و روابط عمیق تری با آنها بسازید،
  • 12:10 - 12:15
    از آن نوع دوستیها که باعث میشوند همه جوانب فرد را ببینید
  • 12:15 - 12:19
    و واقعا در تضاد با آن کلیشههای معمول باشد.
  • 12:19 - 12:20
    می دانم بعضی از شما این مشکل را دارید،
  • 12:20 - 12:23
    میدانم چون بعضی از دوستان سفید پوستم هستند که عین این حرف را خواهند گفت:
  • 12:23 - 12:25
    «هیچ ایده ای نداری که چقدر دست و پا چلفتیام.
  • 12:25 - 12:28
    جوری که فکر نمیکنم بتوانم از پس آن بربیام.
  • 12:28 - 12:30
    مطمئنم گند میزنم.»
  • 12:30 - 12:36
    بسیار خوب،اما این شاید درباره کامل بودن نباشد. درباره ارتباط است.
  • 12:36 - 12:41
    و شا قرار نیست پیش از رسیدن به آسایش دچاررنج و زحمت نشوید.
  • 12:41 - 12:43
    منظورم این است که مجبورید.
  • 12:43 - 12:45
    و مردان جوان سیاه پوست، چیزی که می گویم این است
  • 12:45 - 12:50
    که اگر شخصی سرراهتان خالصانه و درست آمد، دعوتش را بپذیرید.
  • 12:50 - 12:52
    هر کسی این کار را نمیکند.
  • 12:52 - 12:57
    به دنبال کسانی باشید که انسانیت را درشما ببینند.
  • 12:57 - 13:00
    خب این همدلی و شفقت است
  • 13:00 - 13:05
    که از داشتن روابط با آدمهایی که از شما متفاوتند منشاء میگیرد.
  • 13:05 - 13:08
    چیزی واقعا زیبا و قدرتمند رخ میدهد:
  • 13:08 - 13:10
    شروع میکنید به تشخیص این که آنها شما هستید،
  • 13:10 - 13:16
    که آنها جزی از شما هستند، که بخشی از خانوادهتان هستند،
  • 13:16 - 13:19
    و بعد دست از تماشاگر بودن برداریم
  • 13:19 - 13:23
    و بازیگر و هوادار شویم،
  • 13:23 - 13:26
    و با هم متفق میشویم.
  • 13:26 - 13:31
    پس از راحتی خود برای یک آرمان بزرگتر و روشنتر دست بکشید،
  • 13:31 - 13:36
    چون با انجام این کار است که از وقوع یک فرگوسن دیگر جلوگیری خواهیم کرد.
  • 13:36 - 13:38
    به این گونه جامعهای را خلق میکنیم
  • 13:38 - 13:41
    که در آن همه، بخصوص مردان سیاه جوان بتوانند موفق شوند.
  • 13:41 - 13:44
    پس این گام آخر از همه سختتر خواهد بود.
  • 13:44 - 13:47
    و من این را میدانم، اما بگذارید بهرحال برایتان بگویم.
  • 13:47 - 13:52
    وقتی چیزی را میبینیم، باید شهامت حرف زدن دربارهاش را داشته باشیم،
  • 13:52 - 13:56
    حتی به آنهایی که دوستشان داریم.
  • 13:56 - 14:00
    مثلا موقع تعطیلات است و زمانی هست که
  • 14:00 - 14:03
    همگی سر یک یک میز نشستهایم و اوقات خوبی داریم.
  • 14:03 - 14:05
    خیلی از ما، بهرحال، در تعطیلات خواهیم بود،
  • 14:05 - 14:10
    و باید شنونده مکالمات سر می باشیم.
  • 14:10 - 14:17
    شرو کنید به گفتن چیزهایی مثل این، " مامان بزرگ کوته فکر است."
  • 14:17 - 14:19
    (خنده)
  • 14:19 - 14:22
    "عمو جو نژاد پرست است."
  • 14:22 - 14:26
    و می دانید که ما مادربزرگ و عمو جو را دوست داریم.
  • 14:26 - 14:32
    میدانیم که آدمهای خوبیاند، اما حرفی که میزنند اشتباه است.
  • 14:33 - 14:39
    و لازم است که قادر به گفتن حرفمان باشیم، چون میدانید چه کسان دیگری سر میز هستند؟
  • 14:40 - 14:43
    بچهها سر میز هستند.
  • 14:43 - 14:48
    و ما میپرسیم چرا این پیشداوریها نمیمیرند، و از نسلی به نسلی منتقل میشوند؟
  • 14:48 - 14:52
    چون چیزیی نمیگوییم.
  • 14:52 - 14:58
    باید مایل باشیم که بگوییم، «مامان بزرگ، دیگه ملت رو اینجوری صدا نمیکنیم.»
  • 14:58 - 15:03
    «عمو جو، این حقیقت ندارد که او سزاوارش بود.
  • 15:03 - 15:06
    هیچکس استحقاق آن را ندارد.»
  • 15:06 - 15:10
    و باید اراده مان را روی محافظت نکردن
  • 15:10 - 15:15
    فرزندانمان از زشتی تبعیض نژادی بگذرایم
  • 15:15 - 15:18
    وقتی که والدین سیاه پوست از تجمل کافی برای انجام این کار برخوردار نیستند،
  • 15:18 - 15:23
    مخصوصا آنهایی که پسر کوچک دارند.
  • 15:23 - 15:26
    باید به عزیزانمان در آینده بگوییم
  • 15:26 - 15:34
    که صاحب چه کشور متحیرکننده با ایده آل های شگفت انگیز هستیم،
  • 15:34 - 15:37
    ما با دشواری باورنکردنی کار کرده ایم، و پیشرفتهایی هم حاصل شده،
  • 15:37 - 15:40
    اما هنوز کارمان تمام نشده است.
  • 15:40 - 15:44
    در ذهنمان این افکار قدیمی را درباره
  • 15:44 - 15:47
    برتری داریم و باعث میشود که هر چه بیشتر
  • 15:47 - 15:50
    آن را در نهادها، جامعه و نسلهایمان
  • 15:50 - 15:52
    بپرورانیم، و باعث دامن زدن به
  • 15:52 - 15:56
    دلسردی و نابرابری
  • 15:56 - 16:03
    و کم ارجی ویران کننده در جوانان سیاه پوست می شود.
  • 16:03 - 16:06
    ما هنوز تقلا می کنیم، باید به آنها بگویید،
  • 16:06 - 16:08
    با دیدن رنگ
  • 16:08 - 16:12
    و شخصیت مردان سیاه پوست،
  • 16:12 - 16:16
    اما این شما هستید که از آنها انتظار دارید
  • 16:16 - 16:20
    بخشی از نیروهای تغییر در این جامعه باشند
  • 16:20 - 16:27
    که در مقابل ناعدالتی خواهد ایستاد و بیش از همه اراده اش
  • 16:27 - 16:36
    ایجاد جامعه ای است که در آن مردان جوان سیاه پوست را بتوان همانطور که هستند ببینیم.
  • 16:37 - 16:42
    بنابراین بسیاری از مردم سیاه پوست فوق العاده،
  • 16:42 - 16:50
    از جمله بهترین دولتمردان هستند که تابحال زیسته اند،
  • 16:50 - 16:53
    سربازانی شجاع،
  • 16:53 - 16:57
    کارگرانی سخت کوش و بی نظیر.
  • 16:57 - 17:02
    این مردمان واعظانی قدرتمند هستند.
  • 17:02 - 17:08
    دانشمندان، نویسندگان و هنرمندانی شگفت آورند.
  • 17:08 - 17:12
    آنها کمدینهایی پویا هستند.
  • 17:12 - 17:16
    پدربزرگانی شیدا هستند،
  • 17:16 - 17:19
    و پسرانی نگران.
  • 17:19 - 17:24
    آنها پدرهای قوی هستند،
  • 17:24 - 17:29
    و مردانی جوان با رویاهای خودشان.
  • 17:29 - 17:32
    متشکرم.
  • 17:32 - 17:36
    (تشویق)
Title:
چطور بر پیشداوری‎های‎مان غلبه کنیم؟ جسورانه یه سمت‎شان گام بردارید
Speaker:
ورنا میرز
Description:

پیشداوریهای ما میتواند خطرناک باشد، حتی کشنده-- مانند موارد مایکل براون که در فرگوس میسوری و اریک گارنر که در جزیره استیتن نیویورک اتفاق افتاند.ورنا میرز طرفدار گوناگونی در نیروی کار از نزدیک به گرایشات ناخودآگاه ما به افراد خارج از گروه می‎ پردازد.‎ او از همه آدمها یک تقاضا دارد: از پیشداوریهای خود مطلع شوید. بجای دوری کردن به سمت گروهایی حرکت کنید که ناراحتتان می‎کنند. در سخنرانی شورانگیز و سرگرم کننده به ما نشان میدهد که چطور به این امر مهم بپردازیم.

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDTalks
Duration:
17:49

Persian subtitles

Revisions