Return to Video

چه اتفاقی درون انبارهای بزرگ کالا می‌افتد؟

  • 0:00 - 0:04
    میخواهم در مورد چیزی با شما صحبت کنم،
  • 0:04 - 0:07
    میخواهم روشی جدید موفقیت آمیز
    را با شما درمیان بگذارم
  • 0:07 - 0:10
    برای مدیریت اقلام موجود در یک انبار.
  • 0:10 - 0:13
    ما درباره برداشتن،
    بستهبندی و ارسال صحبت میکنیم.
  • 0:13 - 0:16
    خوب فقط اشاره میکنم،
  • 0:16 - 0:20
    این راهحل شامل صدها ربات سیار است،
  • 0:20 - 0:22
    گاهی اوقات هزاران ربات سیار،
  • 0:22 - 0:25
    در اطراف انبار در حال حرکتند.
    حال سراغ راه حل میروم.
  • 0:25 - 0:26
    اما یک لحظه
    فقط فکر کنید
  • 0:26 - 0:29
    در مورد آخرین باری که شما
    چیزی را آنلاین سفارش دادید.
  • 0:29 - 0:31
    روی مبل نشسته بودید
  • 0:31 - 0:35
    و تصمیم گرفتید که حتما باید این
    تیشرت قرمز را داشته باشید.
  • 0:35 - 0:37
    پس با یک کلیک آن را
    توی سبد خرید خود گذاشتید.
  • 0:37 - 0:39
    بعد شما سراغ شلوار سبز رفتید
  • 0:39 - 0:41
    آن هم خوب به نظر میرسد
    کلیک!
  • 0:41 - 0:43
    و شاید یه جفت کفش آبی
    کلیک!
  • 0:43 - 0:45
    پس در این مرحله شما سفارشتان را
    تکمیل کردید.
  • 0:45 - 0:47
    اما یک لحظه هم فکر نمیکنید
  • 0:47 - 0:48
    که ممکن است لباس خوبی نباشد
  • 0:48 - 0:50
    و سفارش کالا را تأیید میکنید.
  • 0:50 - 0:54
    و دو روز بعد بسته در منزل شما
    میرسد.
  • 0:54 - 0:57
    و شما بسته را باز میکنید و آن چیزی که
    دوست دارید، وای، این است.
  • 0:57 - 1:00
    تا به حال فکر کردید که این اجناس
  • 1:00 - 1:05
    در حقیقت چطور راهشان را به داخل آن جعبه
    در انبار پیدا میکنند؟
  • 1:05 - 1:08
    پس من اینجا هستم تا به شما بگویم که این
    شخص آنجاست.
  • 1:08 - 1:12
    آنجا در وسط تصویر،
  • 1:12 - 1:14
    شما یک کارگر کلاسیک
    حمل و بستهبندی را میبینید
  • 1:14 - 1:18
    در بخش توزیع یا تکمیل سفارش
  • 1:18 - 1:22
    اصولاً این کارگران ۶۰ تا ۷۰ درصد روزشان را
  • 1:22 - 1:24
    در حال گشتن دور انبار میگذرانند.
  • 1:24 - 1:26
    آنها اغلب اندازه ۸ تا ۱۶ کیلومتر دنبال
  • 1:26 - 1:29
    اقلام لیست سفارش راه میروند.
  • 1:29 - 1:33
    این نه فقط یک راه غی سازنده برای تکمیل
    سفارشهاست
  • 1:33 - 1:37
    بلکه این یک راه ناتمام برای تأمین
    سفارشهاست.
  • 1:37 - 1:41
    پس بگذارید بگویم که برای اولین بار کجا
    به این مشکل برخورد کردم.
  • 1:41 - 1:45
    بین ۲۰۰۰-۱۹۹۹ که اوج شرکتهای دات- کام بود
    در منطقه خلیج سانفرانسیسکو بودم.
  • 1:45 - 1:49
    برای شرکتی کاملاً شکست خورده
    به نام Webvan کار میکردم.
  • 1:49 - 1:51
    (خنده تماشاگران)
  • 1:51 - 1:54
    این شرکت صدها میلیون دلار کسب کرد
    با این ایده که
  • 1:54 - 1:56
    ما سفارش های خواربار را به صورت
    آنلاین تحویل میدهیم.
  • 1:56 - 2:01
    و در واقع به این حقیقت منجر شد که نمیتوانیم
    این کار را مقرون به صرفه انجام دهیم.
  • 2:01 - 2:05
    معلوم شد تجارت الکترونیک خیلی سخت
    و پرهزینه از کار درآمده.
  • 2:05 - 2:09
    در این مثال ویژه تلاش کردیم تا ۳۰
    قلم از لیست را جمع آوری کنیم.
  • 2:09 - 2:13
    و به چند بسته تبدیل کنیم،
    تا با یک ون به خانهها بفرستیم.
  • 2:13 - 2:17
    و وقتی دربارهاش فکر میکنید
    میبینید که برای ما ۳۰ دلار خرج داشت.
  • 2:17 - 2:20
    فرض کنید که ما یک کنسرو سوپ ۸۹ سنتی داشتیم
  • 2:20 - 2:23
    که برای ما ۱ دلار خرج داشت
    تا برداریم و توی سبد بگذاریم.
  • 2:23 - 2:27
    و این قبل از آن بود که
    ما بخواهیم آن را به خانه تحویل بدهیم.
  • 2:27 - 2:29
    داستان را کوتاه کنیم،
    در طی یک سال من در Webvan
  • 2:29 - 2:33
    چیزی که من از حرف زدن
    با حمل کنندههای اجناس فهمیدم
  • 2:33 - 2:37
    این بود که هیچ راه حلی مخصوص
    هر بسته بندی مشخص، طراحی نشده است.
  • 2:37 - 2:41
    جنس فرمز، سبز، آبی،
    هر سه را داخل جعبه می گذارند.
  • 2:41 - 2:44
    پس ما گفتیم، باید راه حل
    بهتری برای آن وجود داشته باشد.
  • 2:44 - 2:47
    روشهای حمل موجود شامل جَکِ پالتها
  • 2:47 - 2:51
    و بستههای مواد چسبنده است
    تا به مغازههای خردهفروشی برسد.
  • 2:51 - 2:54
    البته webvan از رونق افتاده بود،
    و حدود یک سال و نیم بعد،
  • 2:54 - 2:58
    من هنوز روی این مسئله فکر می کردم.
    و هنوز گوشه ذهنم بود.
  • 2:58 - 3:00
    و دوباره شروع کردم دربارهاش فکر کنم.
  • 3:00 - 3:05
    و من گفتم، فقط تمرکز کنم که اصولاً
    من به عنوان کارگر بسته بندی چه می خواهم،
  • 3:05 - 3:07
    یا تصور من برای طریقه انجام کار
    چه باید باشد.
  • 3:07 - 3:09
    (خنده تماشاگران)
  • 3:09 - 3:11
    من گفتم که خوب است
    روی مسئله تمرکز کنم.
  • 3:11 - 3:14
    در اینجا یک سفارش دارم و میخواهم
    کاری کنم تا
  • 3:14 - 3:17
    قرمز و آبی وسبز را توی جعبه، اینجا بگذارم.
  • 3:17 - 3:19
    آنچه لازم دارم سیستمی است که
    من دستم را می گذارم - یِکهو.
  • 3:19 - 3:22
    محصول ظاهر میشود
    و من آن را توی سفارش میگذارم
  • 3:22 - 3:24
    و ما حالا فکر می کنیم
  • 3:24 - 3:28
    این یک روش اپراتور محور برای
    حل مسئله است.
  • 3:28 - 3:32
    این چیزی است که من احتیاج دارم. برای حل مسئله
    چه تکنولوژیی در دسترس است؟
  • 3:32 - 3:36
    اما همانطور که می بینید، سفارشها
    میایند و میروند، محصولات میایند و میروند.
  • 3:36 - 3:41
    این کار به ما اجازه میدهد که به کارگر باربر
    به عنوان مرکز مسئله نگاه کنیم،
  • 3:41 - 3:45
    و ابزاری برایشان تهیه کنیم که
    بهرهوری آنها را زیاد کند.
  • 3:45 - 3:47
    پس من چطور به این مفهوم رسیدم؟
  • 3:47 - 3:51
    خب درحقیقت از یک طوفان فکری آمد.
  • 3:51 - 3:54
    احتمالاً تکنیکی که خیلی از شما
    استفاده میکنید.
  • 3:54 - 3:56
    این روشی برای تست کردن ایدههایتان هست.
  • 3:56 - 3:58
    یک کاغذ سفید بردارید،
  • 3:58 - 4:02
    اما بعد ایدههایتان را با محدودیتها
    تست کنید --- بی نهایت، صفر.
  • 4:02 - 4:05
    در این مورد خاص، ما خودمان را
    با این ایده به چالش کشیدیم:
  • 4:05 - 4:08
    چه میشود اگر بخواهیم مرکز توزیع
    در چین بسازیم،
  • 4:08 - 4:10
    جایی که بازار خیلی کم هزینه است؟
  • 4:10 - 4:14
    و خوب، کارگر ارزان است و همینطور زمین.
  • 4:14 - 4:15
    و ما مخصوصاً گفتیم،
  • 4:15 - 4:18
    چه میشود اگر آن صفر دلار در ساعت
    برای کار مستقیم بود
  • 4:18 - 4:21
    و ما میتوانستیم یک مرکز توزیع
    یک میلیون متر مربع بسازیم.
  • 4:21 - 4:23
    پس به طور طبیعی به ایده ای رفت که
  • 4:23 - 4:25
    «تعداد زیادی آدم
    در انبار بگذاریم»
  • 4:25 - 4:27
    و گفتم «صبر کن، صفر دلار در ساعت»
  • 4:27 - 4:30
    چه کاری برای استخدام
  • 4:30 - 4:34
    ۱۰٫۰۰۰ کارگر بکنم
    که هر روز ساعت ۸ صبح به انبار بیایند،
  • 4:34 - 4:37
    توی انبار قدم بزنن و یکی از اقلام
    لیست را بردارن
  • 4:37 - 4:39
    و فقط همونجا بمونن.
  • 4:39 - 4:42
    پس این پفک را میگیری،
    اون آبمیوه را میگیری،
  • 4:42 - 4:43
    اون نوشابه را میگیری،
  • 4:43 - 4:45
    اگر بخوامت، خبرت میکنم
    وگرنه همونجا بمون.
  • 4:45 - 4:49
    وقتی که من نوشابه میخوام و صداش میکنم
    شما بین خودتون حرف میزنید.
  • 4:49 - 4:53
    نوشابه رژیمی قدم میزنه میاد جلو
    «برش دار بذارش توی سبد، اون میره»
  • 4:53 - 4:58
    وای، چی میشد اگه محصولات میتونستن
    قدم بزنن و با خودشون حرف بزنن؟
  • 4:58 - 5:00
    این راه خیلی جالب و مؤثری هست
  • 5:00 - 5:03
    که ما بتونیم به طور بالقوه انبار را
    اداره کنیم.
  • 5:03 - 5:05
    البته قطعا کارگر رایگان نیست،
  • 5:05 - 5:08
    که عملاً یک خیال پردازی فوق العاده است.
  • 5:08 - 5:10
    (خنده تماشاگران)
  • 5:10 - 5:13
    پس قفسهبندی متحرک؛
    ما آنها را در قفسههای متحرک میگذاریم.
  • 5:13 - 5:18
    ما از رباتهای متحرک استفاده میکنیم
    و لیست را در محل میگردانیم.
  • 5:18 - 5:22
    پس داریم اونو انجام می دهیم
    بعد در سال ۲۰۰۸ من روی مبلم می نشینم.
  • 5:22 - 5:26
    مراسم افتتاحیه المپیک پکن را دیدید؟
  • 5:26 - 5:29
    وقتی که اینو دیدم،
    داشتم از روی مبل می افتادم.
  • 5:29 - 5:31
    خوشم اومد، اون ایده آل بود.
  • 5:31 - 5:35
    (خنده و تشویق تماشاگران)
  • 5:35 - 5:39
    ما هزاران انسان را
    کف انبار، کف استادیوم می گذاریم.
  • 5:39 - 5:43
    ولی به طور جالبی، این در واقع
    به ایده ای مربوط میشود
  • 5:43 - 5:48
    که آنها داشتند هنر دیجیتالی گیرا و
    به طور شگفت انگیزی قدرتمند میساختند،
  • 5:48 - 5:50
    همش بدون کامپیوتر،
    به من گفتند،
  • 5:50 - 5:53
    این همش ارتباط و هماهنگی دو به دو بود.
  • 5:53 - 5:54
    تو وایسا
    من میشینم
  • 5:54 - 5:56
    و اونا یه هنر خارق العاده ساختند.
  • 5:56 - 5:59
    او درباره قدرت ظهور
  • 5:59 - 6:03
    در سیستمهایی صحبت میکند
    اجازه میدهی اجسام با همدیگر صحبت کنند.
  • 6:03 - 6:07
    خب این بخش کوچکی از سفر ما بود.
  • 6:07 - 6:11
    خب البته چه چیزی از این ایده به
    واقعیت تبدیل شد؟
  • 6:11 - 6:12
    اینجا یک انبار است.
  • 6:12 - 6:16
    این یک مرکز برداشت، بسته بندی و ارسال است
    که حدود ۱۰٫۰۰۰ بسته محصول متفاوت دارد.
  • 6:16 - 6:20
    آنها را مداد قرمز، مداد سبز،
    برگه یادداشت چسبان زرد مینامیم.
  • 6:20 - 6:24
    ما روباتهای کوچک نارنجی رنگ را برای
    برداشتن قفسههای آبی رنگ میفرستیم.
  • 6:24 - 6:26
    و آنها را به گوشه ساختمان ارسال میکنیم.
  • 6:26 - 6:29
    خب الآن تمامی کارگران باربر میتوانند
    در محل خود بمانند.
  • 6:29 - 6:31
    و روش در اینجا برداشتن قفسههاست،
  • 6:31 - 6:35
    و ارسال آنها به مسیر اصلی است
    تا مستقیماً به کارگران باربر برسد.
  • 6:35 - 6:37
    زندگی کارگران باربر رسمأ
    متفاوت خواهد بود.
  • 6:37 - 6:40
    به جای چرخیدن در اطراف انبار،
    آن ها کافی است یک جا بمانند
  • 6:40 - 6:42
    در محل باربرداری مثل اینجا
  • 6:42 - 6:46
    و تمامی محصولات در ساختمان،
    به سمت او بیاید.
  • 6:46 - 6:49
    پس فرآیند بسیار مثمر ثمر است.
  • 6:49 - 6:53
    بار میرسد، آن را برمیدارید،
    بارکد را اسکن میکنید، بسته بندی میکنید.
  • 6:53 - 6:55
    و درست وقتی برمی گردید،
  • 6:55 - 6:58
    محصول دیگری می رسد
    که آماده برداشتن و بسته بندی است.
  • 6:58 - 7:01
    خب کاری که ما کردیم
    حذف راه رفتنهای بیمورد،
  • 7:01 - 7:04
    زمانهای جستجو،
    زمانهای انتظار بود.
  • 7:04 - 7:08
    و ما روشی فوق العاده را
    برای برداشتن این سفارشها ایجاد کردیم،
  • 7:08 - 7:12
    که شما فقط با لیزر آن را نشانه میگیرید،
    بارکد را اسکن می کنید،
  • 7:12 - 7:15
    و با دکمهای مشخص میکنید که کدام جعبه
    باید برود.
  • 7:15 - 7:19
    پس کارایی بیشتر، دقت بیشتر،
    و نیز مشخص شد که
  • 7:19 - 7:23
    محیط کار برای کارگران بسیار جذابتر است.
  • 7:23 - 7:26
    عملاً آنها
    تمامی سفارشها را تکمیل میکنند.
  • 7:26 - 7:28
    پس آن ها قرمز، سبز و آبی را جدا میکنند
  • 7:28 - 7:32
    و احساس میکنند که
    کنترل بیشتری روی محیط اطراف خود دارند.
  • 7:32 - 7:35
    خوب اثرات جنبی این روش
  • 7:35 - 7:36
    ما را واقعاً شگفت زده کرد.
  • 7:36 - 7:38
    میدانستیم که
    این روش موثرتر است.
  • 7:38 - 7:42
    اما متوجه نبودیم که این روش
    با نفوذی فوق العاده، به طرز تفکر در
  • 7:42 - 7:47
    سایر کارکردهای انبار تسریع مییابد.
  • 7:47 - 7:52
    اما آنچه این روش به طور مؤثری
    در یک مرکز توزیع انجام میدهد
  • 7:52 - 7:57
    تبدیل شدن آن
    به یک موتور پردازش موازی عظیم است.
  • 7:57 - 7:59
    خوب این هم یکی از ایدههای ترکیبی است.
  • 7:59 - 8:01
    اینجا یک انبار است و ما درباره
  • 8:01 - 8:05
    معماری ابرکامپیوترهای پردازش موازی
    فکر میکنیم.
  • 8:05 - 8:07
    تصور این است که در اینجا
  • 8:07 - 8:10
    شما ۱۰ کارگر در سمت راست صفحه دارید
  • 8:10 - 8:14
    که تمامی آنها کارگرهای باربر خودکار هستند.
  • 8:14 - 8:18
    اگر کارگر در ایستگاه ۳ تصمیم بگیرد
    که آنجا را ترک کند و به دستشویی برود،
  • 8:18 - 8:21
    هیچ اثری روی کارایی ۹ کارگر دیگر ندارد.
  • 8:21 - 8:26
    در مقابل،
    روش سنتی استفاده تسمه نقاله است.
  • 8:26 - 8:28
    وقتی شخصی سفارش را به شما انتقال میدهد،
  • 8:28 - 8:30
    آن را روی تسمه گذاشته و
    به پایین دست انتقال میدهید.
  • 8:30 - 8:34
    هرکس باید برای این فرآیند کاری
    سرجای خود باشد.
  • 8:34 - 8:37
    این امر سبب میشود تا روشی غیر قابل انعطاف
    در انبار داشته باشیم.
  • 8:37 - 8:41
    حال جالب آنجاست که از بالا
    ما به ردیابی
  • 8:41 - 8:43
    محبوبیت محصولات مختلف میپردازیم.
  • 8:43 - 8:46
    و ما از الگوریتمهای تطبیقی و پویا
    استفاده میکنیم
  • 8:46 - 8:50
    که زمین انبار را تنظیم کنیم.
  • 8:50 - 8:55
    خُب آنچه شما اینجا میبینید
    هفتهای است که به روز ولنتاین میرسد.
  • 8:55 - 8:59
    تمامی شکلاتهای صورتی
    به جلوی ساختمان منتقل شدهاند.
  • 8:59 - 9:03
    و الآن در سفارشات زیادی قرار داده میشوند.
  • 9:03 - 9:07
    دو روز بعد بیایید
    و ببینید که تمامی شکلاتهای باقیمانده
  • 9:07 - 9:09
    به انتهای سالن منتقل شدهاند
  • 9:09 - 9:14
    و در بخشی که سرمایش آن مناسب است
    نگهداری میشوند.
  • 9:14 - 9:17
    اثر دیگر جانبی این روش
    با استفاده از پردازش موازی
  • 9:17 - 9:20
    این است که
    میتوان حجم کار را بسیار بزرگ نمود.
  • 9:20 - 9:22
    (خنده تماشاگران)
  • 9:22 - 9:24
    خوب چه شما دو ایستگاه برداشت، ۲۰ایستگاه،
  • 9:24 - 9:28
    یا ۲۰۰ ایستگاه داشته باشید،
    الگوریتم برنامه ریزی مسیر
  • 9:28 - 9:30
    و تمامی الگوریتمهای مرتبط با موجودی
    کار خواهد کرد.
  • 9:30 - 9:35
    در این مثال شما میبینید که موجودی
  • 9:35 - 9:37
    تمامی محوطه ساختمان را پر کرده است
  • 9:37 - 9:39
    چرا که آنها در ایستگاه برداشت قرار دارند.
  • 9:39 - 9:41
    آنها برای خودشان این را مرتب کردهاند.
  • 9:41 - 9:44
    خب من نتیجه گیری را
    با این کلیپ آخری میگیرم
  • 9:44 - 9:47
    که نشان میدهد چگونه این مسأله
  • 9:47 - 9:50
    بر زندگی روزانه کارگر باربر
    اثر گذاشته است.
  • 9:50 - 9:54
    همانطور که اشاره کردیم، فرآیند در اینجا
    جابجایی اقلام در مسیر راهروی اصلی است
  • 9:54 - 9:57
    و سپس یافتن مسیر
    به سمت ایستگاههای برداشت اقلام.
  • 9:57 - 10:00
    و نرم افزار ما در پشت ماجرا
  • 10:00 - 10:02
    از همه اتفاقات مربوط به پایگاهها
    مطلع است،
  • 10:02 - 10:05
    ما قفسهها را در طول مسیر راهبری میکنیم
  • 10:05 - 10:08
    و تلاش میکنیم که آنها
    در یک سیستم صفبندی مرتب شوند
  • 10:08 - 10:11
    تا کار را به کارگر باربر تحویل دهد.
  • 10:11 - 10:14
    جالب است که میتوان
    آنها را با سرعت کاگران باربر تطبیق داد.
  • 10:14 - 10:18
    کارگر سریعتر پدهای بیشتری را میگیرد
    و کارگر کندتر نیز کمتر جنس میگیرد.
  • 10:18 - 10:21
    اما این کارگر عملاْ
    وضعیتی را تجربه میکند
  • 10:21 - 10:23
    که ما توصیف نمودیم.
  • 10:23 - 10:25
    او دست خود را دراز میکند.
    محصول به دست او میآید.
  • 10:25 - 10:27
    یا اینکه باید برود و آن را بگیرد.
  • 10:27 - 10:30
    آن را اسکن میکند و
    درون سبد میگذارد.
  • 10:30 - 10:34
    و تمامی فناوریها در پشت صحنه هستند.
  • 10:34 - 10:38
    پس او فقط لازم است تا
    روی برداشتن و بستهبندی تمرکز کند.
  • 10:38 - 10:41
    زمان تلف شده وجود ندارد
    لازم نیست تا جایش را ترک کند.
  • 10:41 - 10:45
    و ما واقعاً فکر میکنیم
    این نه تنها روشی مؤثر است
  • 10:45 - 10:48
    بلکه روشی دقیقتر
    برای انجام سفارشات است.
  • 10:48 - 10:52
    فکر می کنیم روشی کامل تر برای سفارشات است.
  • 10:52 - 10:55
    دلیل این ادعا
    این است که کارگران
  • 10:55 - 10:57
    در بسیاری از ساختمانها
    در حال رقابت برای
  • 10:57 - 11:00
    امتیاز کار در بخش «کیوا» در آن روز هستند.
  • 11:00 - 11:03
    و برخی اوقات ما عملکرد آنها را
    روی ویدیوها ضبط می کنیم
  • 11:03 - 11:05
    که چیزهایی از این دست را میگویند،
  • 11:05 - 11:09
    آنها بعد از کار روزانه انرژی بیشتری برای
    بازی با نوههایشان دارند،
  • 11:09 - 11:14
    یا یک نفر گفت، «بخش کیوا عاری از استرس است
  • 11:14 - 11:17
    و عملاً من دیگر
    داروهای فشار خون را مصرف نمیکنم.»
  • 11:17 - 11:19
    (خنده تماشاگران)
  • 11:19 - 11:23
    خوب اونجا داروخانه بود، و آنها
    به ما گفتند که این ویدیو را نشان ندهیم.
  • 11:23 - 11:26
    (خنده تماشاگران)
  • 11:26 - 11:29
    خوب مطلبی که من می خواهم
    شما را با آن تنها بگذارم این است
  • 11:29 - 11:32
    که وقتی شما اجازه میدهید چیزی مستقلاً
    فکر کند، راه برود
  • 11:32 - 11:37
    و صحبت کند، فرآیندها و بهره وریهای جالبی
    در پی آن خواهد بود.
  • 11:37 - 11:40
    و حال من فکر میکنم
    وقتی شما جلوی در بروید
  • 11:40 - 11:43
    و بسته سفارش آنلاین خود را بردارید
  • 11:43 - 11:45
    آن را باز میکنید و
    مزه آن را حس میکنید،
  • 11:45 - 11:48
    شما شگفت زده خواهید شد
    از اینکه آیا روباتی
  • 11:48 - 11:50
    در برداشتن و بستهبندی آن سهیم است.
  • 11:50 - 11:52
    سپاسگزارم.
  • 11:52 - 11:57
    (تشویق تماشاگران)
Title:
چه اتفاقی درون انبارهای بزرگ کالا می‌افتد؟
Speaker:
میک مونتز
Description:

ما روزانه میلیون‌ها خرید آنلاین داریم، اما چه کسی یا چه چیزی محصولات را در بسته‌بندی می‌گذارد؟ در این گفتگو، «میک مونتز»، داستانی جذاب، پر از ربات و اتوماسیون را از اتفاقات درون انبار کالا ارائه می‌دهد.

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDTalks
Duration:
12:06

Persian subtitles

Revisions