Return to Video

از چوبه اعدام تا فارغ‌التحصیلی در حقوق

  • 0:01 - 0:03
    میخواهم داستانی دربارهی
    منسون به شما بگویم
  • 0:05 - 0:09
    منسون یک طراح داخلی ۲۸ ساله،
  • 0:09 - 0:11
    پدر یک دختر و پسر
  • 0:12 - 0:14
    دوست داشتنی بود.
  • 0:14 - 0:17
    کسی که به خاطر سیستم قضایی نادرست،
    خودش را پشت میلههای زندان یافت.
  • 0:19 - 0:22
    او برای قتلی که مرتکب نشده بود
    گناهکار شناخته شد
  • 0:22 - 0:24
    و به چوبه دار محکوم شد.
  • 0:25 - 0:29
    دو قربانی در این قتل وجود داشت-
    یکی فردی بود که به قتل رسیده بود،
  • 0:29 - 0:32
    و دیگری منسون که به زندان محکوم شده بود
  • 0:32 - 0:34
    برای جرمی که هرگز مرتکب نشده بود.
  • 0:35 - 0:38
    او در سلولی به ابعاد ۷ در ۸
  • 0:38 - 0:39
    همراه با ۱۳ مرد بالغ دیگر
  • 0:40 - 0:42
    به مدت ۲۳ و نیم ساعت در روز زندانی بود.
  • 0:43 - 0:47
    هیچ تضمینی برای دریافت غذا وجود نداشت.
  • 0:48 - 0:49
    به خاطر دارم دیروز
  • 0:49 - 0:52
    زمانی که به اتاقی که درآن بودم وارد شدم،
  • 0:52 - 0:55
    سلولی را که منسون در آن زندگی
    میکرد را تصور کردم.
  • 0:55 - 0:57
    زیرا که توالت--
  • 0:57 - 0:59
    ردیف اتاقهای کوچکی که آن جا بود،
  • 0:59 - 1:02
    تنها مقداری از
    سلول ۸ در۷ بزرگتر بودند.
  • 1:03 - 1:05
    اما در آن سلول،
    هنگامی که منتظر اعدام کننده اش بود--
  • 1:05 - 1:07
    در زندان او اسم نداشت
  • 1:08 - 1:10
    منسون با یک عدد شناخته میشد.
  • 1:11 - 1:12
    او فقط یک رقم بود.
  • 1:14 - 1:16
    نمیدانست چه مدت باید صبر کند.
  • 1:16 - 1:18
    این انتظار میتوانست دقیقهای باشد،
  • 1:18 - 1:20
    اعدام کننده ممکن بود
    دقیقهی بعد از راه برسد،
  • 1:20 - 1:22
    روز بعد،
  • 1:22 - 1:24
    یا ممکن بود ۳۰ سال طول بکشد.
  • 1:26 - 1:27
    انتظار پایانی نداشت.
  • 1:28 - 1:31
    و در میان این درد مشقت بار،
  • 1:31 - 1:32
    شکنجهی روحی،
  • 1:34 - 1:37
    و سوالات بی پاسخ بسیاری که
    منسون با آن ها رو به رو بود
  • 1:38 - 1:41
    او میدانست که نقش
    قربانی را بازی نخواهد کرد.
  • 1:41 - 1:44
    او از بازی کردن نقش قربانی سر باز زد.
  • 1:44 - 1:48
    از سیستم قضایی که او را به زندان
    فرستاده بود، عصبانی بود.
  • 1:49 - 1:52
    اما میدانست که تنها راه
    تغییر دادن این سیستم،
  • 1:52 - 1:54
    و یا کمک کردن به دیگران
    برای رسیدن به عدالت
  • 1:54 - 1:56
    این است که
    نقش قربانی را بازی نکند.
  • 1:57 - 2:02
    تقییرات زمانی در منسون پیدا شد که
    تصمیم گرفت افرادی که او را
  • 2:02 - 2:03
    به زندان انداختهاند را ببخشد.
  • 2:06 - 2:08
    این را به عنوان یک واقعیت بیان میکنم
  • 2:09 - 2:10
    زیرا منسون را میشناسم.
  • 2:12 - 2:14
    من منسون هستم.
  • 2:15 - 2:17
    اسم واقعی من پیتر منسون اوکو هست.
  • 2:18 - 2:20
    بعد از محکومیتم
  • 2:20 - 2:22
    و به خود آمدن و بخشیدن،
  • 2:23 - 2:24
    برای کمک به تغییر
  • 2:26 - 2:27
    این سیستم اقدام کردم.
  • 2:28 - 2:31
    تصمیمم را گرفته بودم که دیگر
    قربانی نباشم
  • 2:32 - 2:35
    اما چگونه میتوانستم به تغییر
    سیستم قضایی کمک کنم؟
  • 2:35 - 2:38
    سیستمی که هر روز جوانانی را که
    باید کنار خانوادهشان میبودند را
  • 2:38 - 2:40
    روانه زندان میکرد.
  • 2:41 - 2:45
    بنابراین شروع کردم به تحریک
    همکاران و هم سلولیهایم
  • 2:45 - 2:49
    برای نوشتن نامه و مکاتیبی
    به دستگاه قضایی،
  • 2:49 - 2:51
    کمیسیون خدمات قضایی
  • 2:51 - 2:54
    و تعداد دیگری از نیروهای کاریای
  • 2:54 - 2:56
    که در کشور ما کنیا
  • 2:56 - 2:58
    برای تغییر دادن قانون اساسی تشکیل شدهاند.
  • 2:58 - 3:01
    تصمیم گرفتیم تا به این شاخهها متوسل شویم،
  • 3:01 - 3:04
    اگر از این واژه بتوان استفاده کرد
  • 3:04 - 3:07
    تا بتوان کاری کرد
    که سیستم قضایی موثر باشد،
  • 3:07 - 3:08
    و برای همه باشد.
  • 3:09 - 3:11
    تقریباً در همان زمان،
  • 3:11 - 3:14
    با یک جوان فارقالتحصیل شده
    از بریتانیا آشنا شدم،
  • 3:14 - 3:15
    اسم او الکساندر مَک لین بود.
  • 3:16 - 3:20
    الکساندر به همراه ۳ یا ۴ نفر از همکارانش
    در دانشگاه به آنجا آمده بود
  • 3:20 - 3:21
    این در زمان یک سال
    تعطیلی از درس بود.
  • 3:21 - 3:24
    آنها میخواستند کمک کنند
    تا در زندان کّمیتی مکسیموم
  • 3:24 - 3:26
    کتابخانهای احداث شود.
  • 3:26 - 3:29
    اگر در گوگل جستجوکنید،
    خواهید دید که این زندان
  • 3:29 - 3:31
    یکی از ۱۵ بدترین زندانها در دنیا است.
  • 3:32 - 3:33
    این مال آن زمان بود.
  • 3:33 - 3:35
    زمانی که الکساندر به آنجا آمد،
  • 3:35 - 3:37
    یک پسر جوان ۲۰ ساله بود.
  • 3:37 - 3:39
    و من در آن زمان حکم اعدام داشتم.
  • 3:40 - 3:42
    او را تحت حمایت خود قرار دادیم.
  • 3:42 - 3:44
    یک اعتماد صادقانه بود.
  • 3:44 - 3:47
    او علیرغم اینکه ما اعدامی بودیم
    به ما اعتماد داشت.
  • 3:47 - 3:48
    به دلیل همین اعتماد،
  • 3:48 - 3:51
    شاهد بودیم که او و همکاران دانشگاهی او
  • 3:51 - 3:55
    کتابخانه را با جدیدترین تکنولوژی
    مجهز کردند
  • 3:55 - 3:59
    و درمانگاه را نیز با استاندارد بالایی
    راه اندازی کردند،
  • 3:59 - 4:01
    تا وقتی که هر یک از ما بیمار میشویم
  • 4:01 - 4:04
    لزوماً محکوم به مرگ در شرایط
    بیشرمانهای نباشیم.
  • 4:06 - 4:08
    با آشنایی با الکساندر،
  • 4:08 - 4:09
    این شانس را داشتم تا
  • 4:09 - 4:13
    با حمایت لازم و موقعیتی که او به من داد،
  • 4:13 - 4:16
    برای به دست آوردن مدرک دانشگاهی،
    در دانشگاه لندن ثبت نام کنم.
  • 4:17 - 4:19
    درست مثل ماندلا که از آفریقایی جنوبی
    درس میخواند،
  • 4:19 - 4:23
    من این شانس را داشتم تا در زندان
    کّمیتی مکسیموم تحصیل کنم.
  • 4:23 - 4:25
    و دو سال بعد،
  • 4:25 - 4:28
    من اولین فارغ التحصیل از دانشگاه لندن بودم
  • 4:28 - 4:31
    که از داخل زندان درس خوانده بود.
  • 4:33 - 4:35
    فارغالتحصیل شده بودم، بعد چه میشود--
  • 4:35 - 4:38
    (تشویق حضار)
  • 4:38 - 4:39
    متشکرم.
  • 4:39 - 4:40
    (تشویق حضار)
  • 4:40 - 4:42
    بعد از فارغالتحصیل شدن،
  • 4:42 - 4:43
    احساس قدرتمند بودن میکردم.
  • 4:44 - 4:46
    دیگر نقش قربانی بیچاره را بازی نمیکردم.
  • 4:47 - 4:50
    بلکه احساس قدرت میکردم،
    نه تنها برای کمک کردن به خودم
  • 4:50 - 4:51
    برای پیشبرد پروندهام،
  • 4:51 - 4:55
    بلکه برای کمک رساندن به هم سلولیهایم
  • 4:55 - 4:58
    کسانی که از همان بیعدالتی که اینجا
    در باره آن صحبت شد، رنج میبردند.
  • 4:59 - 5:03
    بنابراین، شروع کردم تا برای آنها
    خلاصههایی از قانون را بنویسم.
  • 5:03 - 5:06
    با دیگر همکارانم در زندان، هر کاری که
    میتوانستیم انجام دادیم.
  • 5:08 - 5:09
    اینها کافی نبود.
  • 5:11 - 5:13
    الکساندر مَک لین
  • 5:13 - 5:17
    و تیم او در پروژه زندانهای آفریقایی
  • 5:17 - 5:19
    تصمیم گرفتند تا زندانیان بیشتری را
    حمایت کنند.
  • 5:19 - 5:21
    در حالی که امروز برای شما صحبت میکنم
  • 5:21 - 5:25
    ۶۳ زندانی و خدمه در زندان کنیا هستند که
  • 5:25 - 5:28
    از طریق تحصیل از راه دور در دانشگاه لندن
    در رشته حقوق تحصیل میکنند.
  • 5:29 - 5:34
    (تشویق حضار)
  • 5:34 - 5:38
    اینان تغییردهندگانی هستند که
    تشویق شدهاند تا
  • 5:38 - 5:41
    نه تنها به تنبلترینها در جامعه کمک کنند
  • 5:41 - 5:45
    بلکه به زندانیان و دیگران کمک کنند تا
    به عدالت برسند.
  • 5:47 - 5:50
    آنجا در سلول زندان، چیزی من را
    به هیجان میآورد.
  • 5:52 - 5:54
    سخنان مارتین لوتر کینگ
    مرتب به من تلنگر میزد.
  • 5:56 - 5:59
    و او همیشه به من میگفت:
    "پیت، اگر قادر نیستی پرواز کنی،
  • 6:00 - 6:02
    میتوانی بدوی.
  • 6:02 - 6:04
    و اگر نمیتوانی بدوی،
  • 6:04 - 6:05
    راه برو.
  • 6:06 - 6:08
    اما اگر راه هم نمیتوانی بروی،
  • 6:08 - 6:10
    پس چهار دست و پا کن.
  • 6:10 - 6:13
    هر چیزی که هست، به هر قیمتی که هست،
  • 6:13 - 6:14
    فقط ادامه بده."
  • 6:15 - 6:17
    بنابراین، من این ضرورت
    به ادامه دادن را حس میکردم.
  • 6:17 - 6:20
    هنوز هم این حس ضرورت به ادامه دادن
    در هر کاری که میکنم را دارم.
  • 6:20 - 6:23
    زیرا احساس میکنم تنها راهی که میتوانیم
    جامعهمان را تغییر دهیم،
  • 6:23 - 6:26
    تنها راهی که میتوان سیستم قضایی را که
  • 6:26 - 6:28
    بسیار در کشورم بهبود یافته است، عوض کرد
  • 6:28 - 6:30
    این است که سیستم را درست کنیم.
  • 6:30 - 6:34
    در ۲۶ اکتبر سال گذشته، بعد از ۱۸ سال
  • 6:35 - 6:38
    با عفو رئیس جمهور از زندان آزاد شدم.
  • 6:39 - 6:42
    در حال حاظر روی کمک کردن به
    پروژه زندانهای آفریقا تمرکز دارم
  • 6:42 - 6:45
    تا مجوز برای برپایی برنامههای آموزشی و
  • 6:45 - 6:49
    اولین مدرسه حقوق داخل زندان را
    به دست بیاورد.
  • 6:50 - 6:51
    جایی که قرار است به --
  • 6:51 - 6:55
    (تشویق حضار)
  • 6:55 - 6:58
    جایی که قرار است به زندانیان و خدمه
    آموزش بدهیم
  • 6:59 - 7:01
    تا نه نتها به دوستان زندانی خود کمک کنند،
  • 7:01 - 7:04
    بلکه به جامعه وسیعتری از فقرا که
  • 7:04 - 7:06
    به عدالت قضایی دسترسی ندارند.
  • 7:07 - 7:10
    امروز در حالی که رو در روی شما
    صحبت میکنم،
  • 7:10 - 7:15
    با آگاهی کامل اینجا ایستادهام که
    ما میتوانیم خودمان را دوباره امتحان کنیم،
  • 7:15 - 7:18
    موقعیت خود را دوباره
    بررسی کنیم،
  • 7:18 - 7:21
    میتوانیم شرایط خود را از نو ارزیابی کنیم
  • 7:22 - 7:24
    و نقش قربانی را بازی نکنیم.
  • 7:25 - 7:27
    بازی کردن نقش قربانی
    ما را به هیچجایی نمیرساند.
  • 7:28 - 7:30
    من پشت میلههای زندان بودم، درست.
  • 7:31 - 7:33
    اما، هیچوقت احساس نکردم
    که زندانی هستم و نبودم.
  • 7:36 - 7:39
    ابتداییترین چیزی که باید یاد میگرفتم
  • 7:39 - 7:41
    این بود که،
    اگر من فکر کردم که میتوانیم،
  • 7:41 - 7:43
    و اگر شما هم همین فکر را بکنید
  • 7:43 - 7:44
    پس میتوانید.
  • 7:45 - 7:47
    اما اگر بنشینید و فکر کنید که قادر نیستید،
  • 7:47 - 7:49
    قادر نخواهید بود.
  • 7:50 - 7:51
    به همین سادگیست.
  • 7:52 - 7:55
    من با صحبتهای انقلابیون صلحآمیزی که
  • 7:55 - 7:56
    روی این سکو شنیدم تشویق شدم.
  • 7:57 - 7:59
    دنیا حالا به شما نیاز دارد،
    دنیا امروز به شما نیاز دارد.
  • 8:00 - 8:03
    و همانطور که صحبتم را به پایان میرسانم،
  • 8:03 - 8:06
    دوست دارم از تک تک شما
    که اینجا حضور دارید
  • 8:08 - 8:12
    شما متفکران فوق العاده،
    تغییرآوران، مبتکران،
  • 8:12 - 8:15
    و شهروندان جهانی عضو TED بخواهم تا
  • 8:15 - 8:17
    فقط سخنان مارتین لوتر کینگ را
    به یاد داشته باشید.
  • 8:18 - 8:21
    اجازه دهید مکرراً در قلب و زندگیتان
    تکرار شوند.
  • 8:21 - 8:23
    هر چیزی که هست،
  • 8:23 - 8:25
    هر کجایی که هستید،
  • 8:25 - 8:26
    به هر قیمتی که هست،
  • 8:26 - 8:28
    فقط ادامه بدهید.
  • 8:28 - 8:29
    متشکرم.
  • 8:29 - 8:32
    (تشویق حضار)
  • 8:32 - 8:33
    متشکرم.
  • 8:33 - 8:38
    (تشویق حضار)
Title:
از چوبه اعدام تا فارغ‌التحصیلی در حقوق
Speaker:
پیتر اوکو
Description:

پیتر ۱۸ سال در زندان کَمیتی درکنیا زندانی بود. او گاهی همراه با ۱۳ مرد بالغ دیگر، در یک سلول به مدت ۲۳ و نیم ساعت در روز حبس می‌شد. در یک سخنرانی تاثیرگذار، او در مورد چگونگی آزادی و فعالیتهای کنونی خود با پروژه زندانهای آفریقا می‌گوید. پروژه‌ای برای راه‌اندازی اولین مدرسه حقوق در زندان و قدرت دادن به زندانیان برای ایجاد تغییرات مثبت.

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDTalks
Duration:
08:50

Persian subtitles

Revisions