1 00:00:00,758 --> 00:00:04,490 اول از همه این را بگویم که مادربزرگم 2 00:00:04,534 --> 00:00:07,252 با پنج تا آی هشدار میداد: 3 00:00:07,295 --> 00:00:08,538 «آی - آی - آی - آی - آی» 4 00:00:08,582 --> 00:00:09,712 (خنده) 5 00:00:09,756 --> 00:00:13,031 و اما سخنرانی… آمادهاید؟ 6 00:00:13,522 --> 00:00:14,672 بسیار خب. 7 00:00:15,730 --> 00:00:19,466 من مبتلا به سرطان پیشرفته هستم. 8 00:00:20,269 --> 00:00:21,561 اوه، میدانم، «بیچاره من». 9 00:00:21,605 --> 00:00:22,937 اما احساس من اینطور نیست. 10 00:00:22,937 --> 00:00:24,912 من مشکلی با آن ندارم. 11 00:00:25,380 --> 00:00:27,509 تازه به آن مدیونم، برایم امتیازاتی دارد. 12 00:00:27,553 --> 00:00:30,190 البته همه نمیتواند چنین تفکر بیقیدانهای داشته باشند. 13 00:00:30,234 --> 00:00:31,748 من بچه کوچک ندارم. 14 00:00:32,354 --> 00:00:36,043 دختر بزرگی دارم که بینظیر، شاد و فوقالعاده است. 15 00:00:36,674 --> 00:00:39,696 استرس مالی چندانی ندارم. 16 00:00:40,711 --> 00:00:42,711 سرطانم خیلی آزار دهنده نیست. 17 00:00:42,755 --> 00:00:44,955 یکجورهایی شبیه به حکومت دموکراتیک است -- 18 00:00:44,999 --> 00:00:48,662 (خنده) 19 00:00:48,706 --> 00:00:50,552 هنوز در برابرش تسلیم نشدهام. 20 00:00:50,596 --> 00:00:52,226 ظاهراً سر جایش نشسته، 21 00:00:52,270 --> 00:00:54,676 و منتظر شرکت گلدمنساکس است تا به او کمی پول بدهد. 22 00:00:54,676 --> 00:00:55,685 (خنده) 23 00:00:55,685 --> 00:01:00,538 (تشویق) 24 00:01:00,582 --> 00:01:03,395 اوه، اما بهتر از تمام اینها -- 25 00:01:03,439 --> 00:01:06,887 من عطیه بزرگی در چنته دارم. 26 00:01:06,931 --> 00:01:08,062 بله. 27 00:01:08,106 --> 00:01:11,990 و تا یک سال پیش که کسی در توییتر از من حرف زد، از این موضوع خبر نداشتم. 28 00:01:12,034 --> 00:01:14,236 حرف آنها این بود: 29 00:01:14,280 --> 00:01:16,481 «تو مسئول نازنازی شدن 30 00:01:16,525 --> 00:01:19,574 مردهای آمریکایی هستی.» 31 00:01:20,039 --> 00:01:21,859 (خنده) 32 00:01:21,903 --> 00:01:25,734 (تشویق) 33 00:01:25,778 --> 00:01:28,560 البته این افتخار تمامش متعلق به من نیست، اما -- 34 00:01:28,604 --> 00:01:32,822 (خنده) 35 00:01:32,866 --> 00:01:36,775 اما اگر شما امتیازات مرا نداشته باشید، چه؟ 36 00:01:36,819 --> 00:01:40,473 تنها توصیهای که میتوانم به شما بکنم این است که کارِ مرا بکنید: 37 00:01:40,517 --> 00:01:43,203 با واقعیت رفیق شوید. 38 00:01:43,634 --> 00:01:47,406 من بدترین رابطه ممکن را با واقعیت داشتم. 39 00:01:48,003 --> 00:01:50,481 از همان کودکی، 40 00:01:50,525 --> 00:01:52,837 به واقعیت هیچ علاقهای نداشتم. 41 00:01:53,376 --> 00:01:56,073 اما وقتی واقعیت را دیدم اگر کسی اپ تیندر را نشانم میداد، 42 00:01:56,117 --> 00:01:57,287 از صفحه کنارش میزدم 43 00:01:57,331 --> 00:01:59,304 و کل اپلیکیشن بسته میشد. 44 00:01:59,348 --> 00:02:00,994 (خنده) 45 00:02:01,038 --> 00:02:03,007 اما من و واقعیت -- 46 00:02:03,051 --> 00:02:06,426 ارزشها و هدفهای مشترکی با هم نداریم -- 47 00:02:06,470 --> 00:02:07,457 (خنده) 48 00:02:07,501 --> 00:02:10,180 راستش را بخواهید، من اصلاً هدف ندارم؛ 49 00:02:10,223 --> 00:02:11,815 بلکه رویا دارم. 50 00:02:12,388 --> 00:02:16,068 رویا کاملاً شبیه به هدف است اما نیازی به تلاش کردن ندارد. 51 00:02:16,112 --> 00:02:18,042 (خنده) 52 00:02:18,086 --> 00:02:19,495 (تشویق) 53 00:02:19,539 --> 00:02:22,765 من از سختکوشی خوشم نمیآید، 54 00:02:22,809 --> 00:02:24,687 اما همانطور که میدانید، واقعیت -- 55 00:02:24,731 --> 00:02:27,680 همان دویدن و دویدن و دویدن و دویدن است 56 00:02:27,724 --> 00:02:32,017 به کمک عامل اجراکنندهای بهنام عملکرد مغز -- 57 00:02:32,061 --> 00:02:33,586 یکی ازخوبیهای مردن این است که: 58 00:02:33,630 --> 00:02:37,233 مغز عملگرایم دیگر روی اعصابم راه نمیرود. 59 00:02:37,277 --> 00:02:41,303 (خنده) 60 00:02:41,347 --> 00:02:44,632 اما اتفاقی رخ داد 61 00:02:44,676 --> 00:02:48,861 که باعث شد بفهمم 62 00:02:48,905 --> 00:02:53,229 که واقعیت شاید واقعیت نداشته باشد. 63 00:02:53,566 --> 00:02:55,078 و اتفاقی که افتاد این بود که، 64 00:02:55,122 --> 00:02:59,562 از آنجایی که میخواستم واقعیت دست از سرم بردارد -- 65 00:02:59,606 --> 00:03:02,579 و در عوض در خانهای زیبا با گاز وُلف 66 00:03:02,623 --> 00:03:06,369 و یخچال سابزیرو تنها بمانم -- 67 00:03:06,413 --> 00:03:08,744 و کلاس خصوصی یوگا داشته باشم -- 68 00:03:08,788 --> 00:03:12,493 آخرِ سر گذارم به دیزنی افتاد. 69 00:03:12,537 --> 00:03:15,976 و یک روز دیدم که در دفتر کار جدیدم 70 00:03:16,020 --> 00:03:18,315 در جاده دو کوتوله نشستهام -- 71 00:03:18,359 --> 00:03:21,329 (خنده) 72 00:03:21,373 --> 00:03:24,433 البته واقعیت فکر میکرد این مسئله مایه افتخار من است -- 73 00:03:24,477 --> 00:03:25,607 (خنده) 74 00:03:25,651 --> 00:03:30,037 خب من به هدیهای که به مناسبت ورودم فرستاده بودند، خیره شدم -- 75 00:03:30,081 --> 00:03:35,155 البته آنطور که از بقیه شنیده بودم گلدان لالیک یا یک پیانوی بزرگ نبود، 76 00:03:35,199 --> 00:03:38,536 بلکه یک عروسک میکیموس با قد یکونیم متر بود. 77 00:03:38,580 --> 00:03:39,575 (خنده) 78 00:03:39,619 --> 00:03:42,457 کاتالوگی هم داشت که اگر خواستم، محصولات دیگری هم سفارش بدهم 79 00:03:42,501 --> 00:03:44,485 که البته با تعریف من از زیبایی جور نبود. 80 00:03:44,529 --> 00:03:45,546 (خنده) 81 00:03:45,590 --> 00:03:47,316 وقتی کاتالوگ را بررسی کردم 82 00:03:47,360 --> 00:03:51,698 تا ببینم قیمت این عروسک یکونیم متری چقدر است، 83 00:03:51,742 --> 00:03:54,556 اینطور توصیفش کرده بودند… 84 00:03:55,603 --> 00:03:57,921 "در اندازه واقعی" 85 00:03:57,965 --> 00:04:02,783 (خنده) 86 00:04:02,827 --> 00:04:04,476 همان وقت فهمیدم، 87 00:04:04,878 --> 00:04:07,263 که واقعیت، «واقعیت» ندارد. 88 00:04:07,307 --> 00:04:09,255 واقعیت وانمود میکند که واقعی است. 89 00:04:09,937 --> 00:04:14,428 پس در مفاهیم فیزیک کوانتوم و نظریه آشوب شیرجه زدم 90 00:04:14,472 --> 00:04:16,598 تا واقعیت اصلی را پیدا کنم، 91 00:04:16,642 --> 00:04:18,267 تازه ساختن فیلمی را تمام کردهام، 92 00:04:18,310 --> 00:04:20,491 بله، بالاخره تمامش کردم -- 93 00:04:20,535 --> 00:04:21,692 درباره تمام این موضوعات، 94 00:04:21,737 --> 00:04:23,022 البته الان وقتش نیست، 95 00:04:23,066 --> 00:04:25,512 به هر حال، بعد از پایان فیلمبرداری، 96 00:04:25,556 --> 00:04:27,598 پایم شکست اما خوب نمیشد، 97 00:04:27,642 --> 00:04:30,133 و دکترها مجبور شدند سال بعد جراحی دیگری انجام بدهند، 98 00:04:30,133 --> 00:04:31,558 و یک سال دیگر هم طول کشید -- 99 00:04:31,558 --> 00:04:32,739 دو سال روی ویلچر نشستم، 100 00:04:32,783 --> 00:04:38,713 و همان موقع بود که با واقعیت اصلی ارتباط برقرار کردم: 101 00:04:38,757 --> 00:04:40,112 با محدودیتها. 102 00:04:40,598 --> 00:04:43,618 محدودیتهای بسیار زیادی که در تمام زندگی انکارشان کرده بودم 103 00:04:43,662 --> 00:04:45,965 و آنها را کنار میزدم و نادیده میگرفتم 104 00:04:47,466 --> 00:04:49,023 واقعیت داشتند، 105 00:04:49,067 --> 00:04:51,384 و باید با آنها کنار میآمدم، 106 00:04:51,428 --> 00:04:57,109 آنها رویابافی، خلاقیت و تمام مهارتهای مرا یکجا نابود کردند. 107 00:04:57,461 --> 00:05:01,842 اما ظاهراً در مواجهه با واقعیت اصلی کارم خوب بود. 108 00:05:02,289 --> 00:05:03,994 نه تنها با آن ارتباط برقرار کردم، 109 00:05:04,038 --> 00:05:05,612 بلکه عاشقش شدم. 110 00:05:05,656 --> 00:05:07,097 ای کاش از اول میدانستم، 111 00:05:07,141 --> 00:05:11,113 که با توجه به رابطه ضعیفم با زمانه ... 112 00:05:12,167 --> 00:05:16,353 باید ضبط صوت قدیمیام را به کسی بفروشم -- 113 00:05:16,397 --> 00:05:18,381 (خنده) 114 00:05:18,784 --> 00:05:22,622 باید میفهمیدم که از لحظهای که عاشق واقعیت شدم، 115 00:05:22,666 --> 00:05:25,929 تمام مردم کشور تصمیم میگیرند که بر خلاف جهت من شنا کنند. 116 00:05:25,973 --> 00:05:28,262 (خنده) 117 00:05:28,306 --> 00:05:32,831 هرچند نمیخواهم در اینجا راجع به ترامپ یا منکران نژادپرستی و تغییرات آبوهوا 118 00:05:32,875 --> 00:05:35,245 یا سازندگان این چیز حرف بزنم، 119 00:05:35,289 --> 00:05:37,135 که من اسمش را جعبه گذاشتهام، 120 00:05:37,179 --> 00:05:40,044 هرچند اینجا نوشته است که 121 00:05:40,088 --> 00:05:42,755 «این یک جعبه نیست.» 122 00:05:42,799 --> 00:05:47,295 (خنده) 123 00:05:47,339 --> 00:05:49,457 دارند افکارم را مسموم میکنند. 124 00:05:49,501 --> 00:05:51,143 (خنده) 125 00:05:51,187 --> 00:05:53,813 (تشویق) 126 00:05:54,701 --> 00:05:59,422 اما چیزی که میخواهم دربارهاش حرف بزنم 127 00:05:59,466 --> 00:06:04,564 چالشی شخصی با واقعیت است 128 00:06:04,608 --> 00:06:07,235 که شخصاً آن را تجربه کردم، 129 00:06:07,279 --> 00:06:13,946 و آن را با این مقدمه آغاز میکنم که من حقیقتاً علم را دوست دارم. 130 00:06:14,316 --> 00:06:15,687 این هدیهای است که دارم -- 131 00:06:15,731 --> 00:06:17,675 اگرچه خودم یک دانشمند نیستم -- 132 00:06:17,719 --> 00:06:22,517 اما برای درک تمام چیزهایی که به علم مربوط میشود توانایی عجیبی دارم، 133 00:06:22,561 --> 00:06:24,424 البته به جز خودِ علم -- 134 00:06:24,468 --> 00:06:25,449 (خنده) 135 00:06:25,493 --> 00:06:26,671 یا همان ریاضی. 136 00:06:26,715 --> 00:06:30,980 اما عجیبوغریبترین مفاهیم برای من معنادار هستند. 137 00:06:32,968 --> 00:06:34,347 مثل نظریه ریسمان؛ 138 00:06:34,391 --> 00:06:38,539 این تفکر که تمام واقعیت از لرزش ذرات ریزی سرچشمه گرفته است -- 139 00:06:38,583 --> 00:06:40,475 من اسمش را گذاشتهام «دنگ بزرگ» 140 00:06:40,519 --> 00:06:41,768 (خنده) 141 00:06:42,405 --> 00:06:44,392 یا دوگانگی موج و ذره: 142 00:06:44,436 --> 00:06:48,057 که بر اساس آن یک شئ میتواند به دو صورت ظاهر شود … 143 00:06:48,101 --> 00:06:49,232 میدانید؟ 144 00:06:49,276 --> 00:06:53,078 اینکه یک فوتون میتواند هم یک موج باشد و هم یک ذره 145 00:06:53,122 --> 00:06:55,463 که با عمیقترین بینشهای من منطبق بود 146 00:06:55,507 --> 00:06:57,170 که آدمها همزمان خوب و بد هستند، 147 00:06:57,214 --> 00:06:59,284 افکار همزمان درست و اشتباه هستند. 148 00:06:59,328 --> 00:07:01,588 مثلاً فروید راجع به رشک قضیب درست میگفت 149 00:07:01,632 --> 00:07:04,192 اما درباره اینکه چه کسی رشک میبرد، اشتباه میکرد. 150 00:07:04,236 --> 00:07:07,805 (خنده) 151 00:07:07,849 --> 00:07:10,353 (تشویق) 152 00:07:10,397 --> 00:07:11,620 ممنونم. 153 00:07:11,664 --> 00:07:12,651 (تشویق) 154 00:07:12,695 --> 00:07:16,066 با این وصف در اینجا تغییر کوچکی مطرح میشود، 155 00:07:16,110 --> 00:07:18,773 اینکه واقعیت شبیه به دو چیز است، 156 00:07:18,817 --> 00:07:22,955 اما ظاهراً واقعیت تعامل آن دو چیز با یکدیگر است، 157 00:07:22,999 --> 00:07:25,127 مانند فضا و زمان، 158 00:07:25,171 --> 00:07:26,792 ماده و انرژی 159 00:07:26,836 --> 00:07:30,076 و مرگ و زندگی. 160 00:07:30,444 --> 00:07:31,963 اما من متوجه نمیشوم -- 161 00:07:32,007 --> 00:07:35,057 افرادی را که به دنبال «شکست دادن مرگ» 162 00:07:35,101 --> 00:07:39,446 یا «غلبه بر مرگ» هستند واقعاً نمیفهمم. 163 00:07:39,490 --> 00:07:41,062 چطور چنین کاری را انجام دهیم؟ 164 00:07:41,106 --> 00:07:43,932 چگونه میتوانیم بدون نابود کردن زندگی مرگ را شکست بدهیم؟ 165 00:07:44,539 --> 00:07:46,744 اصلاً نمیفهمم. 166 00:07:46,788 --> 00:07:48,700 به علاوه باید بگویم، 167 00:07:48,744 --> 00:07:52,492 از نظر من ناسپاسی بزرگی است. 168 00:07:52,536 --> 00:07:55,281 منظورم این است که این هدیه فوقالعاده به شما داده شده -- 169 00:07:55,325 --> 00:07:56,691 زندگی -- 170 00:07:56,735 --> 00:08:01,373 مثل این است که از بابا نوئل یک رولزرویس سیلور شادو خواسته باشید 171 00:08:01,417 --> 00:08:04,119 اما در عوض یک غذاساز هدیه بگیرید. 172 00:08:04,672 --> 00:08:07,010 میدانید، همانند گوشت -- 173 00:08:07,054 --> 00:08:10,855 گوشت همیشه یک تاریخ انقضا دارد. 174 00:08:10,899 --> 00:08:12,683 مرگ قرارها را به هم میزند. 175 00:08:13,954 --> 00:08:15,095 نمیفهمم. 176 00:08:15,139 --> 00:08:16,270 درک نمیکنم -- 177 00:08:16,314 --> 00:08:17,938 از نظر من این بیاحترامیاست. 178 00:08:17,982 --> 00:08:19,855 بیاحترامی به طبیعت. 179 00:08:20,404 --> 00:08:22,867 این تفکر که ما قرار است بر طبیعت مسلط شویم، 180 00:08:22,911 --> 00:08:25,073 و بر آن حکومت کنیم، 181 00:08:25,117 --> 00:08:28,987 طبیعت شکنندهتر از آن است که هوش ما را تاب بیاورد -- 182 00:08:29,884 --> 00:08:32,679 نه، من اینطور فکر نمیکنم. 183 00:08:33,054 --> 00:08:36,465 به نظر من اگر شما هم مانند من فیزیک کوانتوم را مطالعه کرده باشید -- 184 00:08:36,509 --> 00:08:39,361 هرچند ایمیلی از طرف کسی خواندم که مطالعه کرده بود، اما -- 185 00:08:39,405 --> 00:08:43,258 (خنده) 186 00:08:43,302 --> 00:08:44,579 باید این مسئله را درک کنید 187 00:08:44,579 --> 00:08:48,386 که ما دیگر در جهان منظم و ساعتوار نیوتون زندگی نمیکنیم. 188 00:08:48,430 --> 00:08:51,615 بلکه در جهانی شبیه پوست موز زندگی میکنیم، 189 00:08:51,659 --> 00:08:55,319 و هرگز نمیتوانیم همه چیز را بفهمیم 190 00:08:55,363 --> 00:08:56,989 یا هر چیزی را کنترل کنیم 191 00:08:57,033 --> 00:08:58,496 یا همه چیز را پیشبینی کنیم. 192 00:08:58,540 --> 00:09:00,727 طبیعت مانند یک اتومبیل خودکار است. 193 00:09:00,771 --> 00:09:04,084 بهترین کاری که میتوانیم انجام بدهیم مانند کار آن پیرزن در آن جوک است 194 00:09:04,128 --> 00:09:05,940 نمیدانم آنرا شنیدهاید یا نه. 195 00:09:06,252 --> 00:09:08,565 پیرزنی در حال رانندگی بود 196 00:09:08,609 --> 00:09:12,818 دختر میانسالش هم بغل دستش نشسته بود، 197 00:09:12,862 --> 00:09:15,241 مادر چراغ قرمز را رد میکند. 198 00:09:15,285 --> 00:09:19,441 اما دختر نمیخواست حرفی بزند که مادرش چنین برداشتی بکند: 199 00:09:19,485 --> 00:09:21,159 «تو برای رانندگی خیلی پیری.» 200 00:09:21,203 --> 00:09:22,994 پس چیزی نمیگوید. 201 00:09:23,038 --> 00:09:25,742 اما مادر چراغ قرمز دوم را هم رد میکند، 202 00:09:25,786 --> 00:09:28,140 و دختر با نهایت ادب میگوید: 203 00:09:28,184 --> 00:09:30,319 «مامان، حواستان هست که 204 00:09:30,363 --> 00:09:32,581 دو تا چراغ قرمز را رد کردید؟» 205 00:09:32,625 --> 00:09:34,600 مادر میگوید: «وا! مگر رانندگی میکنم؟» 206 00:09:34,644 --> 00:09:38,805 (خنده) 207 00:09:38,849 --> 00:09:43,193 (تشویق) 208 00:09:43,237 --> 00:09:44,584 بنابراین… 209 00:09:46,004 --> 00:09:50,146 حالا قصد دارم ذهنم را تغییر بدهم، 210 00:09:50,190 --> 00:09:54,059 برای من کار راحتی است چون استاد جهشهای فکری هستم؛ 211 00:09:54,103 --> 00:09:55,878 حتی روی پلاکم هم نوشته، 212 00:09:55,922 --> 00:09:58,552 «من فکر میکنم، پس هستم.» 213 00:09:59,072 --> 00:10:02,429 امیدوارم تمایل داشته باشید که مرا همراهی کنید، 214 00:10:02,473 --> 00:10:08,073 مشکل اساسی من با این تفکر بعید یعنی شکست دادن مرگ است 215 00:10:08,117 --> 00:10:11,857 اگر شما مخالف مرگ هستید، 216 00:10:11,901 --> 00:10:14,278 از نظر من با زندگی هم مخالفید، 217 00:10:14,322 --> 00:10:18,163 و با طبیعت، 218 00:10:18,207 --> 00:10:21,318 و با زنانگی نیز مخالف هستید، 219 00:10:21,362 --> 00:10:25,648 زیرا از دیرباز هویت زن را با طبیعت میشناختهاند. 220 00:10:25,692 --> 00:10:27,914 مرجع من در این زمینه هانا آرنت است، 221 00:10:27,958 --> 00:10:31,575 فیلسوف آلمانی که کتاب «وضع بشر» را نوشت. 222 00:10:32,170 --> 00:10:35,599 او در این کتاب اینگونه میگوید که 223 00:10:35,643 --> 00:10:38,289 از منظر باستانی کار با مردها پیوند خورده. 224 00:10:38,333 --> 00:10:40,523 کار همان چیزی است که از مغز متولد میشود؛ 225 00:10:40,567 --> 00:10:41,823 چیزی که اختراع میکنیم، 226 00:10:41,867 --> 00:10:43,378 چیزی که میآفرینیم، 227 00:10:43,422 --> 00:10:46,052 و در جهان ردپایی از خود باقی میگذاریم. 228 00:10:47,434 --> 00:10:51,866 در اینجا کار با بدن مرتبط است. 229 00:10:51,910 --> 00:10:54,681 با مردمی پیوند خورده که آن کار را انجام میدهند 230 00:10:54,725 --> 00:10:56,343 یا به انجامش تن میدهند. 231 00:10:56,915 --> 00:10:59,628 پس از نظر من، 232 00:10:59,672 --> 00:11:03,780 دیدگاهی که همگام بودن ما را 233 00:11:03,824 --> 00:11:08,117 با چرخههای زیستی و هماهنگی ما را با چرخههای جهان 234 00:11:08,161 --> 00:11:11,228 انکار میکند، 235 00:11:11,272 --> 00:11:16,906 نمیتواند فضای خوشایندی برای زنان یا برای 236 00:11:16,950 --> 00:11:19,364 افرادی که با کار مرتبط هستند، بیافریند، 237 00:11:19,408 --> 00:11:20,902 در واقع همان افرادی که 238 00:11:20,946 --> 00:11:24,345 یا فرزندان بردهها هستند، 239 00:11:24,389 --> 00:11:26,726 و یا به اختیار خودشان کار میکنند. 240 00:11:27,838 --> 00:11:33,542 پس از دیدگاه جهان پوست موزی و از دیدگاه من که نامش را 241 00:11:33,586 --> 00:11:36,911 «دنیای امیلی» گذاشتهام، اینطور به نظر میرسد. 242 00:11:37,808 --> 00:11:38,983 اول از همه اینکه، 243 00:11:40,323 --> 00:11:45,558 من به شدت قدردان زندگی هستم، 244 00:11:45,602 --> 00:11:47,659 اما نمیخواهم ابدی باشم. 245 00:11:48,132 --> 00:11:52,140 هیچ علاقهای ندارم که بعد از مرگم نامی از من باقی بماند. 246 00:11:52,184 --> 00:11:54,343 در واقع، چنین چیزی را دوست ندارم 247 00:11:54,387 --> 00:11:56,021 چون بارها و بارها دیدهام 248 00:11:56,065 --> 00:11:58,770 که فرقی ندارد چقدر زیبا و باهوش 249 00:11:58,814 --> 00:12:00,406 یا با استعداد باشی، 250 00:12:00,450 --> 00:12:03,042 پنجاه سال بعد از مرگ، به تو حمله میکنند. 251 00:12:03,086 --> 00:12:04,542 (خنده) 252 00:12:04,586 --> 00:12:07,081 برایش دلیل مستند هم دارم. 253 00:12:07,125 --> 00:12:10,337 تیتر روزنامه لسآنجلستایمز: 254 00:12:10,381 --> 00:12:13,492 «آنه فرانک: آنقدرها هم خوب نبود.» 255 00:12:13,536 --> 00:12:18,786 (خنده) 256 00:12:18,830 --> 00:12:22,172 به علاوه من دوست دارم که با 257 00:12:22,216 --> 00:12:24,715 چرخههای جهان هماهنگ و همگام باشم. 258 00:12:24,759 --> 00:12:27,008 این جنبه از زندگی شگفتانگیز است: 259 00:12:27,052 --> 00:12:29,229 زندگی چرخهای است از زایش، 260 00:12:29,273 --> 00:12:30,659 تباهی، 261 00:12:30,703 --> 00:12:32,282 و دوباره زایش. 262 00:12:32,326 --> 00:12:36,204 «من» تنها مجموعهای از ذرات هستم 263 00:12:36,248 --> 00:12:39,107 که به این شکل در کنار هم قرار گرفتهاند، 264 00:12:39,151 --> 00:12:41,893 و بعد از هم متلاشی میشوند و تمام اجزای 265 00:12:41,937 --> 00:12:44,464 سازنده من، در اختیار طبیعت قرار میگیرند، 266 00:12:44,508 --> 00:12:46,652 تا به شکلی دیگر در کنار هم قرار بگیرند. 267 00:12:47,779 --> 00:12:50,228 این از نظر من بسیار هیجانانگیز است، 268 00:12:50,272 --> 00:12:54,670 اینکه بخشی از این فرآیند باشم باعث میشود قدردانتر شوم. 269 00:12:55,331 --> 00:12:57,041 میدانید، 270 00:12:57,085 --> 00:13:03,107 حالا از دیدگاه یک زیستشناس آلمانی به مرگ نگاه میکنم، 271 00:13:03,151 --> 00:13:04,586 آندریاس وبر، 272 00:13:04,630 --> 00:13:08,212 که مرگ را بخشی از یک هدیه مجانی میبیند. 273 00:13:08,256 --> 00:13:11,014 این هدیه عظیم به شما اهدا شده -- زندگی، 274 00:13:11,058 --> 00:13:13,381 تا جایی که توان دارید به آن غنا میبخشید، 275 00:13:13,425 --> 00:13:15,475 و بعد آن را پس میدهید. 276 00:13:16,019 --> 00:13:19,342 و همانطور که میدانید عمه میم میگفت: «زندگی یک مهمانی است.» -- 277 00:13:19,386 --> 00:13:21,487 خب من سهمم را از آن برداشتهام. 278 00:13:22,126 --> 00:13:24,387 اشتهایم برای زندگی خیلی زیاد بود، 279 00:13:24,431 --> 00:13:25,634 از آن بهره بردهام، 280 00:13:25,678 --> 00:13:28,293 اما وقت مردن، قرار است از من بهره ببرند. 281 00:13:28,337 --> 00:13:31,768 قرار است با همین شکل به داخل زمین فرو بروم، 282 00:13:31,812 --> 00:13:34,743 و آنجا تمام میکروبها 283 00:13:34,787 --> 00:13:36,123 و ذره سازها 284 00:13:36,167 --> 00:13:38,297 و تجزیهکنندهها را دعوت کنم 285 00:13:38,341 --> 00:13:39,487 تا سهمشان را بردارند -- 286 00:13:39,531 --> 00:13:42,067 فکر کنم از طعم من خوششان بیاید. 287 00:13:42,111 --> 00:13:43,293 (خنده) 288 00:13:43,337 --> 00:13:44,577 مطمئنم. 289 00:13:45,584 --> 00:13:50,613 بهترین جنبه چنین دیدگاهی این است که واقعی است. 290 00:13:50,657 --> 00:13:51,963 میتوانید با چشمتان ببینید. 291 00:13:52,007 --> 00:13:53,138 میتوانید مشاهده کنید. 292 00:13:53,182 --> 00:13:54,628 چنین اتفاقی واقعاً میافتد. 293 00:13:54,672 --> 00:13:58,367 خب، البته شاید قابل مشاهده نباشد که به این هدیه چه چیزی میافزایم، 294 00:13:58,411 --> 00:14:00,146 دربارهاش مطمئن نیستم -- 295 00:14:00,190 --> 00:14:03,738 اما دیگران حقیقتاً زندگی مرا سرشار کردهاند. 296 00:14:03,782 --> 00:14:04,967 TED هم همینطور، 297 00:14:05,011 --> 00:14:08,150 که مرا به گروهی از آدمها معرفی کرد 298 00:14:08,194 --> 00:14:10,853 که زندگی مرا ارزشمند کردهاند، 299 00:14:10,897 --> 00:14:14,070 مانند تریشا مکگیلیس، طراح وبسایتم، 300 00:14:14,114 --> 00:14:16,459 که با دختر نازنینم همکاری میکند 301 00:14:16,503 --> 00:14:20,021 تا وبسایتم عالی از کار در بیاید 302 00:14:20,065 --> 00:14:21,936 در حالیکه من فقط در آن مینویسم. 303 00:14:21,980 --> 00:14:24,456 لازم نیست به مغزم فشار بیاورم… 304 00:14:24,500 --> 00:14:28,059 ها، ها، ها، من بردم! 305 00:14:28,103 --> 00:14:29,182 (خنده) 306 00:14:29,226 --> 00:14:31,874 از همه شما بسیار ممنونم. 307 00:14:32,853 --> 00:14:35,363 نمیخواهم بگویم «مخاطب»، 308 00:14:35,407 --> 00:14:39,792 چون خودم را از شما جدا نمیبینم. 309 00:14:39,836 --> 00:14:45,451 باز هم از دریچه فیزیک کوانتوم به آن نگاه میکنم. 310 00:14:46,001 --> 00:14:51,288 خب راستش فیزیکدانان کوانتوم چندان مطمئن نیستند 311 00:14:51,332 --> 00:14:53,910 که وقتی موج به ذره تبدیل میشود دقیقاً چه رخ میدهد. 312 00:14:53,954 --> 00:14:55,473 نظریههای مختلفی وجود دارد -- 313 00:14:55,517 --> 00:14:57,118 فروریزش تابع موج، 314 00:14:57,162 --> 00:14:58,293 ناهمدوسی کوانتومی -- 315 00:14:58,337 --> 00:15:00,033 اما همه بر سر یک چیز توافق دارند: 316 00:15:00,077 --> 00:15:03,136 واقعیت، حضور داشتن در تعاملها است. 317 00:15:06,408 --> 00:15:07,821 (لرزیدن صدا) درست مانند شما. 318 00:15:08,628 --> 00:15:10,958 تمام مخاطبان من، 319 00:15:11,002 --> 00:15:12,546 چه در گذشته و چه در حال حاضر. 320 00:15:13,508 --> 00:15:17,479 ممنونم که زندگی مرا واقعی کردهاید. 321 00:15:17,523 --> 00:15:18,615 (تشویق) 322 00:15:18,659 --> 00:15:19,790 ممنونم. 323 00:15:19,834 --> 00:15:21,274 (تشویق) 324 00:15:21,318 --> 00:15:22,467 ممنونم. 325 00:15:22,511 --> 00:15:23,544 (تشویق) 326 00:15:23,588 --> 00:15:24,727 متشکرم. 327 00:15:24,771 --> 00:15:25,776 (تشویق) 328 00:15:25,820 --> 00:15:26,991 سپاسگزارم.