دانشگاه انقلاب مارجینال تقدیم میکند اقتصاد هرروزه دان بودرو، استاد اقتصاد رشد شگفتانگیز رفاه و برخورداری در دویست-سیصد سال گذشته یکی از بزرگترین اتفاقات در تاریخ بشر است. یک آدم نوعی متوسط را مثلاً در هزار سال پیش از میلاد تصور کنید. او فقیر است—درتقلا برای یافتن غذا و رهایی از شر امراض. پانصد سال جلوتر بیایید به زمان یونان باستان هنوز فقیر؛ هنوز گرسنه. هزار سال دیگر به جلو بیایم، وضع چطور میشود؟ قرون وسطی است. واو. هنوز فقیر. حال بپرید به قرن هجدهم و بعد از آن. اوضاع بهسرعت دگرگون میشود. این پدیده به نام «چوب هاکی برخورداری آدمی» شناخته میشود. معیاری را در نظر بگیرید که بهیقین یکی از مهمترین معیارهای رفاه آدمی است. امید زندگی (میانگین عمر). قبل از انقلاب صنعتی امید زندگی تقریباً ۳۰ سال بود. امروزه در ایالات متحده ما انتظار داریم که بهطور متوسط ۸۰ سال عمر کنیم. پیش از انقلاب صنعتی، از هر ۴ کودک، یکی قبل از پنجسالگی میمرد. امروزه در کشورهای توسعهیافته، مرگوگیر کودکان زیرپنجسال یک از ۲۰۰ است. به خاطر تغذیهی بهتر، ما ۱۰ سانتیمتر بیشتر از نیاکانمان در همین ۱۵۰ سال پیش قد میکشیم. این بیماری را به یاد میآورید؟ میدانید (آبله). در ۱۹۷۷ ریشهکن شد. به اطرافتان نگاه کنید. سقفی بالای سرتان مییابید و کف صاف سختی زیر پایتان. بیشتر نیاکان ما در الونکهایی با کف خاکآلود و سقف کاهگلی زندگی میکردند. سوسک و موش همهجا میلولید. کوچهها و خیابانها جوی روباز فاضلاب داشتند. از این [توالتها] نبود. وضع آلودگی خیلی بد بود، و آلودگی اغلب کشنده. نیاکان ما لباسهای زیرشان را بارها و بارها کثیف به تن میکردند. امروزه، حتی نابرخواردارترین آمریکاییها هم نوعاً الکتریسته دارند، و آب لولهکشی، توالت، یخچال، تلویزیون، و البته شورت و زیرپیراهنی ارزان و قابل شستشو. مایی که در جوامع مدرن صنعتی زندگی میکنیم، بهطرز شگفتانگیزی بهمراتب در مقایسه با نیاکانمان ثروتمندتر ایم. یک تفاوت فاحش دیگر هم بین ما و نیاکانمان وجود دارد. قبل از انقلاب صنعتی مردم عموماً همهی اقلام مصرفیشان را از پلهی اول به دست خود تولید میکردند. خیلی از لباسهایشان را خودشان میدوختند، بیشتر غذایشان را خودشان کشت میکردند، و خانهشان را خود میساختند. نوار را بزنید جلو و بیایید به امروز. چه باور بکنید یا نکنید، هیچیک از ما ذرهای اطلاع ندارد که این چیزهایی که مصرف میکنیم چگونه ساخته میشوند. فقط خود آماده شدن سر صبح بهسادگی شامل سفرهای متعدد به نقاط مختلف دنیا است. مثلاً این لیوان قهوه را در نظر بگیرید. دانههای قهوه از گواتمالا میآیند. بعد در این قهوهساز دم میشوند که ساخت سوئیس است. کشتی باربریای که قهوهها حمل میکند ساخت کره [جنوبی] بوده. محموله را شرکتی انگلیسی بیمه میکند. و کشتی را ناخدایی فرانسوی هدایت میکند که عاشق سیگارهای ترکیهای است. ما از وضعیتی که هر کداممان همه کار میکردیم گذر کرده ایم به وضعیتی که هر کداممان فقط یک کار میکنیم. هر کداممان برای خود شغلی داریم. در دنیای مدرن تنها این با عقل جور در میآید که هر فرد نوعاً به یک کارخاص مشغول باشد. اینگونه در حالی که هر کدام ما تنها یک چیز تولید میکنیم، و فقط یک شغل داریم، هر کداممان یک عالمه چیز مصرف میکنیم که برای تولیدشان یک عالمه شغل لازم بوده. این پرسش که کامروایی و برخورداری ما ریشه در چه دارد، علم اقتصاد را پایه گذاشت. این وقتی است که آدام اسمیت اولین کتاب اقتصادی مدرن را نوشت. تفحصی در باب ماهیت و علل ثروت ملل در ۱۷۷۶ که اسمیت کتاب را منتشر ساخت او در تلاش بود تا علل آن برخورداری مدرن را دریابد که تازه داشت سر بر میآورد. فقر و گرسنگی هنور امری عادی بود؛ همچنان که از اول تاریخ عادی بود. اما در اواخر قرن هجدهم برای اولین بار در تاریخ تودههای مردم کمکم بهرهمند شدند از آن رفاهی که تا پیش از آن منحصر به اشراف بود. این برخورداری فراگیر بود که آدام اسمیت کوشید توضیح دهد. چرا آن دگرگونی در حال وقوع بود؟ علت چه بود که ثروت به جای اینکه استثنا باشد، داشت تبدیل به قاعده میشد؟ امروز ما به اطراف نظر میکنیم تا برای فقر علتی بجوییم، به جای اینکه برای برخورداری توضیح بجوییم. شما داشتید «اقتصاد هرروزه» را تماشا میکردید. کلاس درسی که ما در آن با عینک اقتصاد پاسخی برای مسائل هرروزهی زندگی میجوییم. این بخش دربارهی تجارت است. در ویدئوهای بعدی، میکوشیم دریابیم که تجارت چگونه در برخورداری ما ایفای نقش میکند. شما تصمیم میگیرید که مسیر این کلاس درس به کجا برود. شاید شما پرسشهایی درباهی تجارت داشته باشید که ذهنتان را مشغول کرده. ما مقدمات را پوشش میدهیم و بعد شما تصمیم میگیرید که موضوعات بعدی چه باشد.