1 00:00:00,764 --> 00:00:05,293 هشت سال قبل، یک روح خبیث مرا تسخیر کرد. 2 00:00:08,286 --> 00:00:10,486 آن موقع ۲۵ ساله بودم، 3 00:00:10,510 --> 00:00:14,948 و در یک خانهی کوچک، پشت خانهی یک نفر 4 00:00:14,972 --> 00:00:16,267 در لسآنجلس زندگی میکردم. 5 00:00:16,291 --> 00:00:19,943 مهمانخانهای بود که به نوعی خانه خرابه محسوب میشد، 6 00:00:19,967 --> 00:00:22,646 و مدتها بود که کسی از آن مراقبت نکرده بود. 7 00:00:22,670 --> 00:00:26,121 یک شب نشسته بودم که 8 00:00:26,145 --> 00:00:30,647 یک مرتبه دچار احساس ترس شدم، 9 00:00:30,671 --> 00:00:33,689 حسی مثل این که انگار یکی به شما نگاه میکند. 10 00:00:33,713 --> 00:00:36,732 ولی به جز دو تا سگم کسی آنجا نبود، 11 00:00:36,756 --> 00:00:38,634 که آن ها هم دستهایشان را لیس میزدند. 12 00:00:39,308 --> 00:00:43,141 اطرافم را نگاه کردم. کسی آنجا نبود. 13 00:00:43,165 --> 00:00:47,386 و با خودم فکر کردم، خب، این فقط تخیل من است. 14 00:00:47,410 --> 00:00:50,021 ولی این ترس هر لحظه بدتر میشد، 15 00:00:50,045 --> 00:00:55,337 و کمکم این فشار را در سینهام حس کردم، 16 00:00:55,361 --> 00:00:58,453 حسی مانند این که وقتی خبر بدی را میشنوید. 17 00:00:58,477 --> 00:01:01,788 ولی این حس عمیق وعمیقتر میشد 18 00:01:01,812 --> 00:01:03,205 و تقریبا آزاردهنده شده بود. 19 00:01:04,050 --> 00:01:07,784 و در طی آن هفته، این حس بدتر و بدتر شد، 20 00:01:07,808 --> 00:01:13,304 و من داشتم متقاعد میشدم که چیزی در مهمانسرای کوچک من وجود دارد 21 00:01:13,328 --> 00:01:16,492 که مرا تسخیر میکند. 22 00:01:18,023 --> 00:01:21,138 و کمکم این صداها را میشنیدم، 23 00:01:21,162 --> 00:01:27,100 صدای «فشفش»، یک جور پچپچ، انگار که چیزی داشت از من عبور میکرد. 24 00:01:28,485 --> 00:01:32,761 با دوست صمیمیام کلر تماس گرفتم، و گفتم، 25 00:01:33,578 --> 00:01:36,737 «میدانم احمقانه به نظر میرسد، 26 00:01:36,761 --> 00:01:38,825 اما، امم... 27 00:01:38,849 --> 00:01:43,828 فکر میکنم یک روح درخانهام هست و من باید از شرش خلاص شوم.» 28 00:01:43,852 --> 00:01:48,200 او -- که خیلی روشنفکر است -- گفت که، 29 00:01:48,224 --> 00:01:49,729 «فکر نمیکنم تو دیوانه باشی. 30 00:01:49,753 --> 00:01:53,627 فکر میکنم که تو فقط نیاز به انجام مراسم پاکسازی داری.» 31 00:01:53,651 --> 00:01:55,432 (خنده) 32 00:01:55,456 --> 00:02:00,881 «پس مقداری مریمگلی(نوعی گیاه) بگیر و آن را بسوزان، 33 00:02:00,905 --> 00:02:03,403 و به او بگو که برود.» 34 00:02:03,427 --> 00:02:07,089 من هم گفتم، «باشه»، و رفتم و مریمگلی خریدم. 35 00:02:07,113 --> 00:02:11,174 تا به حال هرگز این کار را نکرده بودم پس مریمگلی را روی آتش گذاشتم، 36 00:02:11,198 --> 00:02:17,898 آن را دور خانه میچرخاندم و میگفتم، «دورشو! اینجا خانه من است! من اینجا زندگی میکنم 37 00:02:17,922 --> 00:02:19,556 تو اینجا زندگی نمیکنی!» 38 00:02:20,593 --> 00:02:23,874 اما احساسم تغییری نکرد. هیچی بهتر نشد. 39 00:02:23,898 --> 00:02:26,094 و بعد شروع به فکر کردم، 40 00:02:26,118 --> 00:02:28,890 خب، حالا این موجود احتمالاً به من میخندد، 41 00:02:28,914 --> 00:02:31,342 چون هنوزهم نرفته است، 42 00:02:31,366 --> 00:02:34,591 و من احتمالاً یک موجود ضعیف و ناتوان به نظرمیرسم 43 00:02:34,615 --> 00:02:36,850 که نتوانستم او را وادار به رفتن بکنم. 44 00:02:36,874 --> 00:02:40,799 هر روز به خانه میآمدم 45 00:02:40,823 --> 00:02:46,339 و بچهها، این احساس آن قدر بد شده بود -- البته الان دارم به آن میخندم -- 46 00:02:46,363 --> 00:02:50,440 هر شب در تختم مینشستم و گریه میکردم. 47 00:02:51,040 --> 00:02:56,339 و احساسی که در سینهام داشتم بدتر و بدتر میشد. 48 00:02:56,363 --> 00:02:59,355 به لحاظ جسمی هم دردناک بود. 49 00:02:59,379 --> 00:03:02,801 و حتی پیش یک روانپزشک رفتم. 50 00:03:02,825 --> 00:03:06,253 و سعی کردم وادارش کنم که برایم دارو تجویز کند، 51 00:03:06,277 --> 00:03:10,379 و او این کار را نکرد چون، خب من اسکیزوفرنی نداشتم. 52 00:03:10,403 --> 00:03:12,180 (خنده) 53 00:03:13,937 --> 00:03:20,737 درنهایت به اینترنت سری زدم و «تسخیر شدن» را گوگل کردم. 54 00:03:20,761 --> 00:03:23,847 و برحسب اتفاق انجمن شکارچیان روح را پیدا کردم. 55 00:03:23,871 --> 00:03:26,203 ولی آنها از نوع به خصوصی بودند -- 56 00:03:26,227 --> 00:03:27,771 آن ها بدبین بودند. 57 00:03:27,795 --> 00:03:33,365 معتقد بودند که هر موردی مربوط به ارواح که تا به حال بررسی کرده بودند 58 00:03:33,389 --> 00:03:35,564 توسط علم رد شده است. 59 00:03:35,588 --> 00:03:39,532 و من فکر کردم، «بسیارخب، آقایان باهوش، این چیزی است که دارد برای من اتفاق میافتد 60 00:03:39,556 --> 00:03:43,631 و اگر شما توضیحی برای من دارید مشتاقم آن را بشنوم.» 61 00:03:43,655 --> 00:03:46,865 یکی از آنها گفت، «بسیار خب، 62 00:03:46,889 --> 00:03:50,975 آیا تا به حال درباره مسمویت با مونواکسیدکربن چیزی شنیدهای؟» 63 00:03:52,877 --> 00:03:57,339 گفتم، «بله. 64 00:03:57,363 --> 00:04:00,710 مثل مسمویت با گاز؟» 65 00:04:00,734 --> 00:04:03,713 مسمومیت مونواکسید کربن زمانی پیش میآید که گاز درخانهتان 66 00:04:03,737 --> 00:04:05,180 نشتی داشته باشد. 67 00:04:05,204 --> 00:04:11,032 آن را چک کردم وعلائم مسمومیت با مونواکسید کربن 68 00:04:11,056 --> 00:04:14,186 شامل فشار در قفسه سینه، 69 00:04:14,210 --> 00:04:18,608 توهم شنیداری -- فشفش -- 70 00:04:18,632 --> 00:04:22,410 و احساس غیرقابل توضیحی از وحشت میشود. 71 00:04:23,831 --> 00:04:26,233 پس آن شب، من با شرکت گاز تماس گرفتم. 72 00:04:26,257 --> 00:04:30,062 گفتم، «یک مورد اورژانسی پیش آمده و نیاز دارم بیایید اینجا. 73 00:04:30,086 --> 00:04:33,356 نمیخواهم الان وارد داستان بشوم، اما نیاز دارم که بیایید.» 74 00:04:33,380 --> 00:04:34,573 (خنده) 75 00:04:34,597 --> 00:04:37,384 آن ها آمدند. گفتم، «احتمال میدهم که گاز نشتی دارد.» 76 00:04:37,408 --> 00:04:39,924 آن ها دستگاه شناسایی مونواکسیدکربنشان را آوردند، 77 00:04:39,948 --> 00:04:41,990 آن مرد گفت، 78 00:04:42,014 --> 00:04:45,477 «خیلی خوب شد که همین امشب با ما تماس گرفتید، 79 00:04:45,501 --> 00:04:47,914 زیرا ممکن بود به زودی بمیرید.» 80 00:04:49,667 --> 00:04:55,034 سی و هفت درصد آمریکاییها به خانههای تسخیرشده اعتقاد دارند، 81 00:04:55,058 --> 00:04:59,648 و برایم سوال است که چه تعداد از آنها واقعا در یکی از این خانهها بودهاند 82 00:04:59,672 --> 00:05:02,664 و چه تعداد از آنها در خطر بودهاند. 83 00:05:04,783 --> 00:05:09,516 این داستان تسخیرشدگی مرا به سمت شغلم هدایت کرد. 84 00:05:09,540 --> 00:05:12,438 من یک محقق هستم، من از دو جهت محقق هستم: 85 00:05:12,462 --> 00:05:14,030 یک محقق خبرنگار هستم، 86 00:05:14,054 --> 00:05:17,240 و همچنین محقق در زمینهی ادعاهای فوقطبیعی و 87 00:05:17,264 --> 00:05:19,260 ادعاهای معنوی هستم. 88 00:05:19,284 --> 00:05:20,792 این به معنای چند چیز است. 89 00:05:20,816 --> 00:05:24,767 گاهی به این معناست است که وانمود میکنم به جنگیری نیاز دارم 90 00:05:24,791 --> 00:05:29,356 تا بتوانم -- بله، درسته! -- تا بتوانم نزد یک جنگیر بروم 91 00:05:29,380 --> 00:05:32,986 و ببینم که آیا او از ترفندها یا حقههای روانشناختی برای متفاعد کردن 92 00:05:33,010 --> 00:05:35,898 دیگران که آنها تسخیرشدهاند، استفاده میکند. 93 00:05:35,922 --> 00:05:39,244 گاهی معنایش این است که من در یک گروه فرعی مخفی شوم 94 00:05:39,268 --> 00:05:42,641 تا گزارشی برای پادکستی که با آن همکاری کردهام تهیه کنم. 95 00:05:42,665 --> 00:05:47,699 و من با همکارم راس، بیش از ۷۰ تحقیق مثل این را انجام دادهایم. 96 00:05:47,723 --> 00:05:52,719 دوست دارم به شماها بگویم که از هر ۱۰ مرتبه ۹ بارش را علم برنده شده و 97 00:05:52,743 --> 00:05:55,239 دلیلی برای آن پیدا کرده که همه چیز را توجیه میکند. 98 00:05:55,263 --> 00:05:56,432 اما این صحیح نیست. 99 00:05:56,456 --> 00:06:02,672 حقیقت این است که از هر۱۰ مرتبه علم ۱۰ بارش را برنده می شود، و دلیل آن را پیدا میکند. 100 00:06:02,696 --> 00:06:06,464 (تشویق) 101 00:06:15,027 --> 00:06:17,708 این بدین معنا نیست که هیچچیز مرموزی وجود ندارد. 102 00:06:17,732 --> 00:06:21,658 البته که مسائل مرموز وجود دارند، اما خب یک راز، یک راز است. 103 00:06:21,682 --> 00:06:23,371 روح که نیست. 104 00:06:24,466 --> 00:06:28,087 اکنون، من معتقدم که دونوع حقیقت وجود دارد، 105 00:06:28,111 --> 00:06:32,462 که باعث شد من به اینجا بیایم، که فکرمیکنم درست هم هست، 106 00:06:32,486 --> 00:06:33,750 بنابراین به من توجه کنید. 107 00:06:33,774 --> 00:06:36,929 من فکر میکنم که یک سری حقایق درونی و بیرونی وجود دارد. 108 00:06:36,953 --> 00:06:40,168 اگر به من بگویید، 109 00:06:40,192 --> 00:06:42,865 «مردی به نام عیسی در روزگاری زندگی میکرد،» 110 00:06:42,889 --> 00:06:44,586 این یک حقیقت بیرونی است، درسته؟ 111 00:06:44,610 --> 00:06:46,960 میتوانیم برویم به شواهد تاریخی نگاهی بیندازیم. 112 00:06:46,984 --> 00:06:49,395 میتوانیم صحت آن را پیدا کنیم. 113 00:06:49,419 --> 00:06:51,958 و استدلال من این است که درست به نظر میرسد. 114 00:06:51,982 --> 00:06:57,653 اگر بگویید، «عیسی بعد از مرگ زنده شد» -- اوه، سختتر هم شد. 115 00:06:57,677 --> 00:06:59,904 (خنده) 116 00:07:00,441 --> 00:07:07,380 باید بگویم که این یک ادعای حقیقی-بیرونی است، 117 00:07:07,404 --> 00:07:09,442 چون او از لحاظ جسمی زنده شده یا نشده است. 118 00:07:09,466 --> 00:07:12,192 نمیخواهم به این که زنده شد یا نشد بپردازم، 119 00:07:12,216 --> 00:07:14,294 میخواهم بگویم که یک ادعای حقیقی-بیرونی است. 120 00:07:14,318 --> 00:07:16,012 چه اتفاق افتاده باشد یا نه. 121 00:07:16,036 --> 00:07:19,738 اما اگر بگویید، «برای من مهم نیست که او زنده شده باشد یا نه. 122 00:07:19,762 --> 00:07:22,106 او به لحاظ سمبولیک برای من مهم است، 123 00:07:22,130 --> 00:07:25,624 و این استعاره برای من بسیار پرمعنا و هدفمند است، 124 00:07:25,648 --> 00:07:27,951 و قرار نیست شما را نسبت به آن متقاعد کنم»، 125 00:07:27,975 --> 00:07:30,530 که بدین سان شما آن را ازحقیقتی بیرونی به درونی، 126 00:07:30,554 --> 00:07:32,076 از علم به هنر سوق دادهاید. 127 00:07:32,100 --> 00:07:35,264 به نظر من ما تمایل داریم تا در این باره صریح نباشیم، 128 00:07:35,288 --> 00:07:38,700 و حقایق درونیمان را به بیرونی تبدیل نکنیم، 129 00:07:38,724 --> 00:07:41,627 و دربارهی آنها بیغرض نباشیم، 130 00:07:41,651 --> 00:07:44,015 وقتی مردم درباره حقایق درونیشان حرف میزنند، 131 00:07:44,039 --> 00:07:47,650 سعی دارند تا با استاندارهای حقایق بیرونی از آنها دفاع کنند. 132 00:07:47,674 --> 00:07:51,190 من دارم دربارهی حقیقت بیرونی صحبت میکنم، چیزهای عینی. 133 00:07:51,214 --> 00:07:56,900 در خانه تسخیرشدهی من هم یک واقعیت عینی وجود داشت، درسته؟ 134 00:07:56,924 --> 00:07:58,973 حالا که دربارهی نشت گاز به شما گفتهام، 135 00:07:58,997 --> 00:08:01,017 شک دارم که یک نفر بخواهد بگوید، 136 00:08:01,041 --> 00:08:03,015 «من هنوز فکرمیکنم که یک روح هم آنجا بوده» 137 00:08:03,039 --> 00:08:04,079 (خنده) 138 00:08:04,103 --> 00:08:06,850 چون به محض اینکه این توضیحات علمی را داشته باشیم، 139 00:08:06,874 --> 00:08:08,536 دست از سر روح برمیداریم. 140 00:08:08,560 --> 00:08:12,570 ما از این جایگزینهای موقتی برای چیزهایی که توضیحی برای آن نداریم استفاده میکنیم. 141 00:08:12,594 --> 00:08:14,595 به خاطر شواهد به آنها اعتقاد نداریم. 142 00:08:14,619 --> 00:08:17,381 و همینطورهم به خاطرعدم شواهد به آنها اعتقاد پیدا میکنیم. 143 00:08:18,382 --> 00:08:20,746 در لسآنجلس گروهی 144 00:08:20,770 --> 00:08:24,478 به نام گروه تحقیقات مستقل یا IIG وجود دارد 145 00:08:24,502 --> 00:08:26,482 که کارهای بزرگی انجام میدهند. 146 00:08:26,506 --> 00:08:29,209 آنها به هرکس که تحت شرایط علمی 147 00:08:29,233 --> 00:08:33,760 به آنها نشان دهد که یک توانایی فوقطبیعی دارد، 148 00:08:33,784 --> 00:08:36,139 یک جایزه ۱۰٫۰۰۰ دلاری میدهند. 149 00:08:36,163 --> 00:08:37,869 که هنوزهم کسی آن را انجام نداده، 150 00:08:37,893 --> 00:08:42,951 اما تعدادی بودهاند که ادعا کردند که غیب شنوا هستند، 151 00:08:42,975 --> 00:08:47,031 که یعنی میتوانند یا صداهایی از ماورا بشنوند 152 00:08:47,055 --> 00:08:48,953 و یا ذهن دیگران را بخوانند. 153 00:08:48,977 --> 00:08:51,737 آنها کسی را داشتند که بسیار صادق بود، 154 00:08:51,761 --> 00:08:54,652 و باور داشت که میتواند ذهن را بخواند. 155 00:08:54,745 --> 00:09:00,732 پس آنها او را امتحان کردند و به این صورت همیشه عمل میکنند. 156 00:09:00,756 --> 00:09:03,002 گروه تحقیق گفتند، «باشد، ما پیشنویسی داریم، 157 00:09:03,026 --> 00:09:05,041 که طبق آن بطور علمی آنرا آزمایش میکنیم. 158 00:09:05,065 --> 00:09:06,218 آیا با آن موافق هستی؟» 159 00:09:06,242 --> 00:09:08,138 با موافقت او آنها او را امتحان کردند. 160 00:09:08,162 --> 00:09:10,167 موافقت هردو طرف بسیار مهم است. 161 00:09:10,191 --> 00:09:12,606 آنها او را امتحان کردند. 162 00:09:12,630 --> 00:09:15,184 آنها گفتند، «خوب، یک چیزی را میدانی؟ 163 00:09:15,208 --> 00:09:19,050 تو قادر نخواهی بود پیشبینی کنی که لیزا به چه چیزی فکر میکند. 164 00:09:19,074 --> 00:09:21,103 این فقط یک تصادف بود، 165 00:09:21,127 --> 00:09:22,969 به نظر میرسد که این قدرت را نداری.» 166 00:09:22,993 --> 00:09:24,843 این کار به آنها این فرصت را داد تا 167 00:09:24,867 --> 00:09:30,136 دلسوزانه با او بنشینند و گفتگوی پیچیدهای با او داشته باشند، 168 00:09:30,160 --> 00:09:32,129 که درنهایت به این رسیدند که 169 00:09:32,153 --> 00:09:36,716 «ما میدانیم که تو صادق هستی که به این معناست، 170 00:09:36,740 --> 00:09:39,019 که تو در سرت چیزی میشنوی.» 171 00:09:39,097 --> 00:09:43,705 آن فرد باید تصمیم بسیار مهمی میگرفت، 172 00:09:43,763 --> 00:09:49,841 یک تصمیم سرنوشتساز، که آیا میخواهد از کسی کمک بگیرد یا نه. 173 00:09:49,908 --> 00:09:54,951 ما درواقع به افراد کمک میکنیم تا چنین ارتباطاتی برقرار کنند 174 00:09:54,975 --> 00:10:00,285 که شاید قبلا تنها به علل فراطبیعی ربط داده میشد، 175 00:10:00,309 --> 00:10:05,369 تا ما را به واقعیت نزدیک کنند و شاید زندگیمان را بهتر کند. 176 00:10:06,473 --> 00:10:12,265 از طرف دیگر، شاید زمانی برسد که درستی آن اثبات شود. 177 00:10:12,888 --> 00:10:14,911 شاید بفهمیم که اشباح وجود دارند، 178 00:10:14,935 --> 00:10:17,108 و البته که معرکه است! 179 00:10:17,132 --> 00:10:19,856 هربار که من یکی از این تحقیقات را انجام میدهم، 180 00:10:19,880 --> 00:10:21,686 باز هم هیجانزده میشوم، 181 00:10:21,710 --> 00:10:23,773 با اینکه ۷۵ بار آن را انجام دادهام، 182 00:10:23,797 --> 00:10:27,874 قسم میخورم که برای بار ۷۶ام هم اینگونهام که «این یکی دیگه درسته!» 183 00:10:27,898 --> 00:10:29,103 (خنده) 184 00:10:29,127 --> 00:10:33,983 شاید تا ابد خوشبین باشم اما امیدوارم که هرگز امیدم را از دست ندهم. 185 00:10:34,007 --> 00:10:37,782 و شما را هم دعوت میکنم که اگر کسی عقاید بیرونیاش را با شما درمیان گذاشت 186 00:10:37,806 --> 00:10:40,249 شما هم اینگونه با او برخورد کنید. 187 00:10:40,273 --> 00:10:42,740 وقتی دربارهی ادعاهای قابل آزمایش صحبت میکنیم، 188 00:10:42,764 --> 00:10:46,443 به قدری برای آنها ارزش قائل باشید که این سوالات خوب را از آنها بپرسید. 189 00:10:46,467 --> 00:10:49,329 به چالش بکشید و ببینید میتوانید آنها را درکنار هم بررسی کنید 190 00:10:49,353 --> 00:10:53,522 زیرا دیدگاهی وجود دارد که میگوید نمیشود به یک عقیده احترام گذاشت 191 00:10:53,546 --> 00:10:56,096 و در عین حال آن را به چالش کشید، که درست نیست. 192 00:10:56,120 --> 00:10:58,867 وقتی قفل را میچرخانیم، وقتی ادعایی را آزمایش میکنیم، 193 00:10:58,891 --> 00:11:02,863 میگوییم، قبول است، من به تو احترام میگذارم، به چیزی که میگویی گوش میدهم، 194 00:11:02,887 --> 00:11:04,879 قرار است که این را با تو چک کنم. 195 00:11:04,903 --> 00:11:08,258 همه ما این تجربه را داریم که وقتی به کسی چیزی میگوییم، 196 00:11:08,282 --> 00:11:11,013 و آنها اینطوری هستند که «اوه، بله، خیلی جالب است»، 197 00:11:11,037 --> 00:11:13,160 اما میفهمید که شما را جدی نگرفتهاند. 198 00:11:13,184 --> 00:11:16,474 اما اگر بگویند، «واقعا؟ هاه. 199 00:11:17,593 --> 00:11:19,983 کمی برای من عجیب است، اما من گوش میدهم.» 200 00:11:20,007 --> 00:11:22,664 میدانید که حداقل به شما گوش میدهند و احترام میگذارند. 201 00:11:22,688 --> 00:11:25,804 این همان رویکردی است که ما باید نسبت به این ادعاها داشته باشیم. 202 00:11:25,828 --> 00:11:28,535 این طوری شما نشان میدهید که به گفتههایش توجه میکنید. 203 00:11:28,559 --> 00:11:31,495 این احترام گذاشتن است. 204 00:11:34,210 --> 00:11:38,909 اما، بله، بیشتر تحقیقات نتیجهای در پی ندارد، 205 00:11:38,933 --> 00:11:40,766 اما تمام علم به همین شکل کار میکند. 206 00:11:41,163 --> 00:11:45,264 تاکنون تمام درمانهای سرطان ناموفق بوده، 207 00:11:45,288 --> 00:11:47,620 اما ما هیچوقت به دو دلیل از جستجو 208 00:11:47,644 --> 00:11:49,174 دست نکشیدهایم. 209 00:11:49,198 --> 00:11:51,676 اول اینکه چون جواب مهم است. 210 00:11:51,700 --> 00:11:55,722 خواه دنبال زندگی پس از مرگ باشیم، چه پدیدههای فوقطبیعی یا درمانی برای سرطان، 211 00:11:55,746 --> 00:11:58,079 در آخر به یک سوال میرسیم: 212 00:11:58,103 --> 00:12:00,782 چه مدت در اینجا خواهیم بود؟ 213 00:12:01,965 --> 00:12:05,749 دوم اینکه، چون به دنبال حقیقت هستیم، 214 00:12:05,773 --> 00:12:07,082 پذیرای عقاید و افکار نو، 215 00:12:07,106 --> 00:12:11,475 و مشتاق برای خطا کردن و تغییر تمام جهانبینیمان 216 00:12:11,499 --> 00:12:13,547 اعجابانگیز است. 217 00:12:14,318 --> 00:12:18,131 من هنوز هم از داستان اشباح هیجانزده میشوم. 218 00:12:18,155 --> 00:12:21,239 هنوز هم وارد هر گروهی که میشوم فکرمیکنم ممکن است درست باشد، 219 00:12:21,263 --> 00:12:23,260 و امیدوارم که هرگز این امید را از دست ندهم. 220 00:12:23,284 --> 00:12:25,268 بیایید هیچوقت این امید را از دست ندهیم، 221 00:12:25,268 --> 00:12:27,967 زیرا تحقیق دربارهی آن چیزی که در بیرون وجود دارد 222 00:12:27,991 --> 00:12:29,905 کمک میکند تا بفهمیم چه چیزی در اینجاست. 223 00:12:30,637 --> 00:12:37,098 و لطفا در خانههایتان هم یک دستگاه آشکارساز مونواکسید کربن داشته باشید. 224 00:12:38,162 --> 00:12:39,441 متشکرم. 225 00:12:39,465 --> 00:12:44,429 (تشویق)