وقتی درباره پول و رؤیاهایتان فکر می‌کنید و به حسابتان نگاهی می‌اندازید، به این شکل است که، «حسابم با رؤیاهایم نمی‌خواند» (روشی که ما با آن کار می‌کنیم) سلامت مالی برای یک خانوار آمریکایی عادی می‌تواند پر از استرس باشد. شاید بدانید که ۴۶٪ آمریکایی‌ها اگر در شرایطی اضطراری نیاز به ۴۰۰ دلار پیدا کنند دچار تنگنا می‌شوند. و ۶۰٪ کل آمریکایی‌ها با آن فوریت ظرف ۱۲ ماه یا کمتر مواجه می‌شوند. وقتی می‌پرسید، «پول برای شما به چه معناست؟» اکثر مردم جواب می‌دهند، «باعث اضطرابم می‌شود.» و عدم امنیتی که به همراه می‌آورد. احساس شرمندگی. حس می‌کنم که رابطه‌ای مملو از هیجان با پول داریم. چون با قضاوت همراه است. وقتی قادر به پرداخت به‌موقع قبض‌های خود نیستید، می‌توانید آن را شخصی کنید. نمی‌خواهم کسی فکر کند که من باهوش نیستم. نمی‌خواهم کسی بداند که چقدر درباره آن حس نا امنی دارم. نمی‌خواهم کسی بداند که چقدر درباره آن تحت فشار عصبی‌ام. حالا بیایید روایت را تغییر دهیم. (۶ درس درباره نحوه بهبود رابطه‌مان با پول) (۱: درباره‌اش حرف بزنید.) تنهایی نمی‌شود. و اینجاست که جوخه شما به کمک می‌آید. تابو است. وقتی پای پول در میان باشد معمولاً از استرس‌مان حرف نمی‌زنیم. باید به‌عنوان گروهی دوستانه دور هم جمع شویم، فارغ از قضاوت و شرم. این واقعیت را جشن بگیریم که تصمیم گرفته‌ایم رابطه بهتری با پول داشته باشیم. که ارزش دست زدن یا بشکن زدن را دارد. وقتی این کار را کردید، دیگر واقعی می‌شود. هیچ‌چیز نباید ناحیه ورود ممنوع باشد. این رابطه از کجا نشئت می‌گیرد؟ چرا من آن‌قدر پول خرج چیزهایی می‌کنم که هم‌راستا با اهدافم نیست؟ ترس‌هایتان چیست؟ آرزوهایتان کدام است؟ رؤیاهایتان کدام است؟ بعد دست به اقدام می‌زنیم. این هفته چه کار می‌توانیم بکنیم؟ یا حتی این ماه؟ (۲: بفهمید پول چیست؟) پول همه چیز نیست. راهکاری برای دستیابی به اهداف شماست. معرف شما نیست. صرفاً راهکاری است برای نائل شدن به تمام چیزهای با اهمیت در زندگی‌تان. (۳: آنچه برایتان مهم است را تعریف کنید...) از خودتان یک سؤال اساسی بپرسید: به چه منظور پس‌انداز می‌کنید؟ برای خرید یک اتومبیل یا صاف کردن بدهیتان است، یا برای روز مباداست، همگی این‌ها تنها اهداف کوتاه‌مدت هستند و دربرگیرنده اهداف طولانی‌مدت هستند. (۴: ... و سپس آن را به تصویر بکشید.) واقعاً چیزی را که در پی رسیدن به آن هستید به تصویر بکشید. منظور از صفحه بصری، ارائه‌ای است از چیزی که به خاطر آن پس‌انداز می‌کنید. پس آن را تفکیک می‌کنیم یک مقوای بزرگ بردارید. با ماژیک و چیزهای برقی برقی. عکس‌های مجله را بردارید و ببرید. تصویرسازی آن سفر رؤیایی را انجام دهید. تصور کنید که قرض دانشجویتان را تسویه کردید. صفحه بصری چیزی مثل این است، «خب، این واقعاً چطور می‌تواند کمک کند؟» نکته اینجاست که لازم است اهدافتان هم‌راستا با رفتارتان باشد، و صفحه بصری، واقعاً ارائه‌ای از جایی است که می‌خواهید برسید و اینکه چطور زندگی کنید، و در همین حین، این گام‌ه شما را واقعاً به آنجا می‌رساند. (۵: پولی که درمیاورید مهم نیست، پس‌اندازتان مهم است.) پولی که درمیاورید مهم نیست. پس‌اندازتان مهم است. درباره فهمیدنِ این است که آیا این قابلیت را دارم با پولی که درمی‌آورم از پسِ مایحتاج اولیه خود بربیایم؟ و اگر نه، چه‌کارهایی باید بکنم؟ و بعد شروع کنیم به تفکیک آن‌ها و درباره آن ابزارها حرف بزنیم. شروع می‌کنیم به گفتن این‌که، «آیا حساب پس‌انداز داریم؟» تنظیم کنید که روزی یک دلار در آن پس‌انداز شود و فراموشش کنید. حال ریتم آن هر چه که می‌خواهد باشد، هدف آن ریتم است و نه مقدارش. آهسته شروع کنید. با مقداری جزئی شروع کنید اما شروع کنید. و اجازه دهید حقه‌ای را یادتان بدهم. همه ما انگیزه‌هایی داریم. خیلی وقت‌ها، چون تلفن‌مان همیشه با ماست، شروع به خرید می‌کنیم. به هر سایتی می‌خواهید بروید، خرید کنید و آن را در سبدتان بگذارید. فقط دکمه خرید را فشار ندهید. ۲۴ ساعت صبر کنید، برگردید و از خودتان بپرسید، «واقعاً لازمش دارم؟ آیا این‌ها سر راه هدف من قرار نمی‌گیرند؟» و اگر چیزی نیست، سفارش را حذف و خریدتان را اصلاح کنید. (۶: با خودتان خوب باشید.) همچنین مهم است که بدانید معیار سنجش ارزش وجودی شما ثروت خالصتان نیست. دراین‌باره می‌توان عملکرد بهتری داشت. بُردهایتان را جشن می‌گیرید. و موقع خطا، قضاوت و شرمی در کار نیست. فقط به مسیر اصلی برگردید.