1 00:00:14,951 --> 00:00:19,378 برادرم چاکز و بهترین دوستم آیکه، در تیم برنامه ریزی این برنامه هستند، 2 00:00:19,378 --> 00:00:23,088 بنابراین وقتی ازم خواستند که اینجا بیام، نتوستم نه بگویم. 3 00:00:23,626 --> 00:00:24,859 وخیلی خوشحالم که اینجام. 4 00:00:24,859 --> 00:00:27,418 یه تیم فوق العاده که به آفریقا اهمیت میدهند. 5 00:00:27,418 --> 00:00:29,948 خیلی مفتخر و خوشحالم که اینجا هستم. 6 00:00:29,948 --> 00:00:33,647 به من گفتند که زیباترین 7 00:00:33,647 --> 00:00:36,771 و فوق العاده ترین دختر دنیا در جمع حاضران هست 8 00:00:36,771 --> 00:00:38,399 اسمش کامزیا آدیچه ست، 9 00:00:38,399 --> 00:00:41,533 من ازش میخوام که از جاش بلند بشه. این خانم برادرزادمه! 10 00:00:41,533 --> 00:00:46,691 (تشویق حضار) 11 00:00:51,123 --> 00:00:57,485 میخواهم در مورد یکی از بهترین دوست هام اُکولوما باهاتون صحبت کنم. 12 00:00:57,485 --> 00:00:59,217 اُکولوما در کوچه ما زندگی میکرد، 13 00:00:59,217 --> 00:01:01,596 او مثل برادر بزرگتر مراقب من بود. 14 00:01:01,596 --> 00:01:06,061 اگراز پسری خوشم میاومد نظر اُکولوما رو میپرسیدم. 15 00:01:06,061 --> 00:01:09,318 اُکولوما در سانحه هوایی سوسولیسو کشته شد، 16 00:01:09,318 --> 00:01:12,575 در نیجریه دسامبر ۲۰۰۵. 17 00:01:12,575 --> 00:01:15,832 تقریبا ۷ سال پیش 18 00:01:16,063 --> 00:01:21,591 اُکولوما کسی بود که من میتونستم باهاش بحث کنم، بخندم و درد دل کنم. 19 00:01:21,591 --> 00:01:25,078 او همچنین اولین کسی بود که من رو فمینیست خطاب کرد. 20 00:01:25,802 --> 00:01:29,161 من ۱۴ سالم بود و در خانه ی او مشغول بحث کردن بودیم. 21 00:01:29,161 --> 00:01:33,165 هر دو با دانش کمی که از کتاب هامون یاد گرفته بودیم باهم جدل میکردیم. 22 00:01:33,165 --> 00:01:36,690 دقیقا یادم نمیآید موضوع بحث چه بود، 23 00:01:36,690 --> 00:01:39,589 فقط یادم میآید که من بحث میکردم و بحث، 24 00:01:39,589 --> 00:01:43,988 اُکولوما به من نگاه کرد و گفت: "میدونی ؟ تو فمینیست هستی" 25 00:01:43,988 --> 00:01:46,394 او از من تعریف نکرده بود. 26 00:01:46,856 --> 00:01:50,420 از لحنش میشد فهمید. لحنش شبیه لحن کسی بود که میگه: 27 00:01:50,420 --> 00:01:53,165 "تو طرفدار تروریسم هستی." 28 00:01:53,165 --> 00:01:55,415 (خنده حاضران) 29 00:01:55,415 --> 00:01:59,245 من نمیدونستم معنی کلمه "فمینیست" دقیقا چه بود، 30 00:01:59,245 --> 00:02:02,178 و نمیخواستم اُکولوما بفهمد من نمیدانم، 31 00:02:02,178 --> 00:02:04,920 بنا براین توجهی نکردم و به بحث کردن ادامه دادم. 32 00:02:04,920 --> 00:02:07,623 و اولین چیزی که میخواستم بعد از رسیدن به خانه انجام دهم، 33 00:02:07,623 --> 00:02:10,650 این بود که معنی کلمه "فمینیست" را در فرهنگ لغت پیدا کنم. 34 00:02:10,650 --> 00:02:14,956 چند سال بعد، من یک رمان نوشتم 35 00:02:15,002 --> 00:02:17,561 در مورد مردی که در کنار کارهای دیگر همسرش را هم کتک میزد، 36 00:02:17,561 --> 00:02:20,120 و اینجور داستان ها پایان خوشی ندارند. 37 00:02:20,120 --> 00:02:22,681 وقتی این رمان رو در نیجریه معرفی میکردم، 38 00:02:22,681 --> 00:02:28,590 یک روزنامه نگار، مرد نازنین و دلسوزی، که گفت میخواهد من را نصیحت کند. 39 00:02:29,405 --> 00:02:32,883 برای نیجریایی ها این موضوع آشنایی است. 40 00:02:32,883 --> 00:02:38,360 بدون اینکه بخواهی آنها سریع شروع به نصیحت کردن میکنند. 41 00:02:39,436 --> 00:02:43,237 او به من گفت که مردم میگویند که رمان من فمینیستی هست، 42 00:02:43,237 --> 00:02:45,116 و نصیحت او به من ... 43 00:02:45,116 --> 00:02:47,519 در حالی که سرش رو به نشانه تاسف تکان میداد، 44 00:02:47,519 --> 00:02:50,584 اینکه من نباید اصلا خودم رو فمینیست بنامم، 45 00:02:50,584 --> 00:02:54,916 چون فمینیست ها زنان غمگینی هستند، چون نمیتوانند شوهر پیدا کنند. 46 00:02:54,934 --> 00:02:58,568 (خنده حضار) 47 00:02:59,679 --> 00:03:02,561 در نتیجه تصمیم گرفتم خودم را "فمینیست شاد" بنامم. 48 00:03:03,299 --> 00:03:05,993 بعد از آن یک زن نیجریایی دانشگاهی به من گفت: 49 00:03:05,993 --> 00:03:08,843 فمینیسم به فرهنگ ما ربطی ندارد و اصلا آفریقایی نیست. 50 00:03:08,843 --> 00:03:11,139 و اینکه من خودم را فمینیست مینامم، 51 00:03:11,139 --> 00:03:14,125 به این علت است که من با "کتاب های غربی" گمراه شده ام. 52 00:03:14,125 --> 00:03:17,257 من خیلی از این حرف تعجب کردم چون بسیاری از اولین کتاب هایی که خوانده بودم، 53 00:03:17,257 --> 00:03:19,173 قطعا غیر فمینیستی بودند. 54 00:03:19,173 --> 00:03:21,767 فکر کنم تمام کتاب های عاشقانه Mills & Boon که 55 00:03:21,767 --> 00:03:24,169 قبل از ۱۶ سالگی ام چاپ شده اند را خوانده ام. 56 00:03:24,169 --> 00:03:26,384 و هروقت که سعی کردم کتاب های 57 00:03:26,384 --> 00:03:28,599 "کلاسیک فمینیستی" را بخوانم حوصله ام سر رفته بود، 58 00:03:28,599 --> 00:03:30,816 و با خودم کلنجار رفته بودم، که کتاب را تمام کنم. 59 00:03:30,816 --> 00:03:33,057 ولی به هر حال چون فمینیسم غیر افریقایی است، 60 00:03:33,057 --> 00:03:37,390 تصمیم گرفتم خودم را "فمینیست شاد افریقایی" بنامم. 61 00:03:37,974 --> 00:03:42,241 تا جایی که یک فمینیست شاد افریقایی هستم که از مردها متنفر نیست، 62 00:03:42,241 --> 00:03:43,895 و از برق لب هم خوشش میآید، 63 00:03:43,895 --> 00:03:47,387 کفش پاشنه بلند رو هم چون دوست دارد میپوشد و نه به خاطر مردها. 64 00:03:48,065 --> 00:03:50,398 البته خیلی هاش شوخی بود، 65 00:03:50,398 --> 00:03:54,741 هرچند فمینیست ها با پیش داوری های زیاد، پیش داوری های منفی روبه رو هستند. 66 00:03:55,004 --> 00:03:56,652 تو از مردها متنفری. از سوتین متنفری. 67 00:03:56,652 --> 00:03:59,847 از فرهنگ آفریقایی متنفری. و چیزهایی ازاین دست. 68 00:04:00,463 --> 00:04:02,834 حالا یه خاطره از دوران کودکیم رو براتون میگم. 69 00:04:03,081 --> 00:04:04,581 وقتی دبستان میرفتم، 70 00:04:04,581 --> 00:04:09,016 معلممون به ما گفت که اول ترم از ما امتحان میگیرد، 71 00:04:09,339 --> 00:04:12,519 و کسی که بالاترین نمره را بگیرد مبصر کلاس خواهد شد، 72 00:04:12,519 --> 00:04:15,174 مبصر شدن خیلی مهم بود. 73 00:04:15,174 --> 00:04:17,588 اگر کسی مبصر میشد، 74 00:04:17,588 --> 00:04:20,881 میتونست اسم شاگردهای شلوغ رو بنویسد، 75 00:04:21,497 --> 00:04:24,456 که در نوع خودش قدرت خوبی بود. 76 00:04:24,456 --> 00:04:29,234 و معلمم یک چوب هم میداد که مبصر اون رو دستش بگیره، 77 00:04:29,234 --> 00:04:33,251 و تو کلاس گشت بزنه و شاگردای پرحرف رو پیدا کنه، 78 00:04:33,251 --> 00:04:36,639 البته ما اجازه نداشتیم که از اون چوب استفاده کنیم. 79 00:04:36,639 --> 00:04:40,557 به هرحال برای من که 9 سالم بود خیلی جالب بود. 80 00:04:40,557 --> 00:04:43,458 من خیلی خیلی دلم میخواست که مبصر کلاس بشم. 81 00:04:43,458 --> 00:04:45,675 و بالاترین نمره رو تو امتحان گرفتم. 82 00:04:45,891 --> 00:04:49,613 اما در کمال تعجب معلمم گفت که مبصر باید پسر باشد. 83 00:04:50,243 --> 00:04:54,116 او فراموش کرده بود که این موضوع رو در ابتدا گوشزد کند چون فکر میکرد که واضح است. 84 00:04:54,146 --> 00:04:56,669 (خنده حضار) 85 00:04:56,669 --> 00:04:59,884 پسری که بعد از من بالاترین نمره رو گرفته بود، 86 00:04:59,884 --> 00:05:02,415 میتونست مبصر باشه. 87 00:05:02,661 --> 00:05:05,256 چیزی که حتی ازین هم جالب تره این بود که 88 00:05:05,256 --> 00:05:08,437 اون پسر خیلی مهربان بود و روحیه لطیفی داشت 89 00:05:08,437 --> 00:05:12,017 و هیچ علاقه ای به چوب دست گرفتن و چرخ زدن در کلاس نداشت، 90 00:05:12,109 --> 00:05:15,565 در حالی که من عاشق این کار بودم. 91 00:05:16,581 --> 00:05:18,900 ولی من دختر بودم و او پسر، 92 00:05:18,900 --> 00:05:21,349 در نهایت او مبصر کلاس شد. 93 00:05:21,441 --> 00:05:24,187 و من هیچ وقت این اتفاق رو فراموش نکردم. 94 00:05:24,310 --> 00:05:26,986 اغلب اشتباهی فکر میکنم که 95 00:05:26,986 --> 00:05:29,662 چیزی که برای من واضح هست برای دیگران هم واضح است. 96 00:05:29,662 --> 00:05:32,340 برای مثال دوست عزیزم لوئی رو در نظر بگیرید. 97 00:05:32,340 --> 00:05:34,407 لوئی مردی باهوش و مترقی است، 98 00:05:34,407 --> 00:05:36,851 وقتی با هم صحبت میکنیم ممکن است به من بگوید که، 99 00:05:36,851 --> 00:05:41,198 "منظورت رو نمیفهمم وقتی میگویی وضعیت برای زنان متفاوت و یا سخت تر است. 100 00:05:41,198 --> 00:05:43,618 شاید قبلا اینطور بوده اما الان اینظور نیست." 101 00:05:43,645 --> 00:05:48,224 ومن نمیتونستم بفهمم چطور لوئی چنین جیز بدیهی را نمیبیند. 102 00:05:48,362 --> 00:05:52,301 یک شب در لاگوس من و لوئی با دوستامون بیرون رفته بودیم. 103 00:05:52,301 --> 00:05:54,828 برای کسانی که اینجا با لاگوس آشنا نیستند، 104 00:05:54,828 --> 00:05:57,155 یک چیز جدا نشدنی از لاگوس وجود دارد، 105 00:05:57,155 --> 00:06:01,638 پرسه زدن مردهای پرانرژی اطراف ساختمان هاست 106 00:06:01,638 --> 00:06:05,243 که بشدت سعی میکنند که شما رو در پارک کردن ماشینتون "کمک" کنند. 107 00:06:06,043 --> 00:06:09,337 من تحت تاثیر تلاشهای خاص خودنمایانه 108 00:06:09,337 --> 00:06:12,631 مردی که برای ما جای پارک پیدا کرد قرار گرفتم، 109 00:06:12,631 --> 00:06:15,927 برای همین، وقتی که از پارکینگ خارج میشدیم تصمیم گرفتم که بهش انعام بدهم. 110 00:06:16,495 --> 00:06:18,173 کیفم رو باز کردم، 111 00:06:18,173 --> 00:06:19,859 دستم رو توی کیف کردم، 112 00:06:19,859 --> 00:06:22,677 پولی که با کار کردن خودم بدست آورده بودم، 113 00:06:22,677 --> 00:06:25,439 را به او دادم. 114 00:06:25,977 --> 00:06:27,117 اون مرد، 115 00:06:27,117 --> 00:06:30,323 که خیلی سپاسگزار بود و خوشحال 116 00:06:30,323 --> 00:06:32,345 پول رو از من گرفت، 117 00:06:32,345 --> 00:06:34,123 رو به لوئی کرد، 118 00:06:34,123 --> 00:06:36,094 و گفت: "خیلی ممنونم آقا!" 119 00:06:36,094 --> 00:06:41,441 (خنده حضار) 120 00:06:41,441 --> 00:06:45,100 لوئی متعجب به من نگاه کرد و پرسید: 121 00:06:45,100 --> 00:06:48,969 "چرا از من تشکر کرد؟ من که به او پول ندادم." 122 00:06:48,969 --> 00:06:52,838 کمی بعد لوئی متوجه کل موضوع شد. 123 00:06:52,838 --> 00:06:55,945 اون مرد فکر میکرد تمام پولی که من دارم را 124 00:06:55,945 --> 00:06:59,682 لوئی به من داده است. 125 00:06:59,928 --> 00:07:02,159 چون لوئی مرد است. 126 00:07:02,805 --> 00:07:04,750 مردها و زن ها باهم متفاوت هستند. 127 00:07:04,750 --> 00:07:07,244 هورمون های ما متفاوت هستند، اندام های جنسی متفاوتی داریم، 128 00:07:07,244 --> 00:07:10,049 توانایی های بیولوژیکی متفاوتی داریم، 129 00:07:10,049 --> 00:07:12,825 زن ها میتوانند بچه بدنیا بیاورند، مردها نمیتوانند. 130 00:07:12,915 --> 00:07:14,662 حداقل تا به امروز. (خنده حاضرین) 131 00:07:15,727 --> 00:07:20,382 مردها تستسترون دارند و از نظر فیزیکی عموما قوی تر از زنان هستند. 132 00:07:20,644 --> 00:07:24,020 در دنیا تعداد زنان اندکی، بیشتر از مردان است، 133 00:07:24,020 --> 00:07:26,888 حدود ۵۲٪ جمعیت دنیا را زنان تشکیل میدهند. 134 00:07:26,888 --> 00:07:30,772 اما اکثر موقعیت های قدرت و نفوذ توسط مردان اشغال شده است. 135 00:07:30,772 --> 00:07:34,336 برنده ی کنیایی صلح نوبل، 136 00:07:34,351 --> 00:07:37,458 "وانگاری ماتهای" چه خوب و ساده میگوید: 137 00:07:37,458 --> 00:07:41,161 "هرچه بالاتر میروی زنان کمتری میبینی". 138 00:07:41,823 --> 00:07:46,269 در انتخابات اخیر آمریکا در مورد قانون Lilly Ledbetter به کرات شنیدیم، 139 00:07:46,269 --> 00:07:49,917 اگر از اسم آهنگین این قانون بگذریم، 140 00:07:49,917 --> 00:07:52,736 در واقع در مورد مرد و زنی بود که 141 00:07:52,736 --> 00:07:55,555 شغل یکسانی را با مهارت یکسان انجام میدهند، 142 00:07:55,555 --> 00:07:58,374 و مرد حقوق بیشتری میگیرد چون مرد است. 143 00:07:58,374 --> 00:08:01,458 درواقع مردان در دنیا، حکم فرمایی میکنند، 144 00:08:01,458 --> 00:08:04,705 این هزار سال پیش شاید منطقی به نظر میرسید، 145 00:08:04,705 --> 00:08:08,168 چون انسان در دنیایی زندگی میکرد 146 00:08:08,168 --> 00:08:12,348 که قدرت فیزیکی مهم ترین ویژگی برای بقا بود. 147 00:08:12,348 --> 00:08:17,026 فردی با قدرت فیزیکی بالاتر به احتمال زیاد ریاست را بدست میگرفت، 148 00:08:17,396 --> 00:08:20,533 و مردان عموما از نظر فیزیکی قوی تر هستند. 149 00:08:20,533 --> 00:08:23,366 البته استثناهای زیادی نیز وجود دارد. 150 00:08:23,366 --> 00:08:27,332 ولی ما اکنون در دنیایی بسیار متفاوت زندگی میکنیم. 151 00:08:28,240 --> 00:08:32,150 کسی که رهبری را به عهده میگیرد قوی ترین از لحاظ فیزیکی نیست، 152 00:08:32,150 --> 00:08:35,786 کسی است با خلاقیت بالاترو هوش بیشتر، 153 00:08:35,786 --> 00:08:37,822 با ایده های نو، 154 00:08:37,822 --> 00:08:40,659 و برای این ویژگی ها هیچ هورمونی وجود ندارد، 155 00:08:40,659 --> 00:08:43,739 یک مرد احتمالا به اندازه یک زن میتواند باهوش باشد، 156 00:08:43,739 --> 00:08:46,789 خلاق باشد و ایده پردازی کند، 157 00:08:46,789 --> 00:08:51,149 ما از لحاظ بیولوژی تکامل یافته ایم. اما نظراتمان راجع به جنسیت تکامل نیافته است. 158 00:08:51,149 --> 00:08:56,068 چند هفته پیش وارد لابی یکی از بهترین هتل های نیجریه شدم. 159 00:08:56,068 --> 00:08:58,924 داشتم فکر میکردم که اسم هتل رو بگویم اما پشیمان شدم، 160 00:08:58,924 --> 00:09:02,981 نگهبان هتل من رو جلوی در ورودی متوقف کرد و شروع به پرسیدن سوال های آزاردهنده کرد، 161 00:09:04,106 --> 00:09:07,228 چون پیش فرض آن ها اینست که زن نیجریه ای 162 00:09:07,228 --> 00:09:10,813 که تنها به هتل می آید تن فروش است. 163 00:09:10,813 --> 00:09:12,180 راستی! 164 00:09:12,180 --> 00:09:14,666 چرا این هتل ها به جای تمرکز 165 00:09:14,666 --> 00:09:19,283 روی خریداران سکس روی عرضه تمرکز میکنند؟ 166 00:09:19,822 --> 00:09:25,046 در لاگوس من تنهایی نمیتوانم وارد خیلی از کلاپ ها و بارهای مشروب فروشی معروف شوم. 167 00:09:25,046 --> 00:09:27,251 آنها از ورود زن های تنها جلوگیری می کنند. 168 00:09:27,251 --> 00:09:29,504 مردی باید همراه آنها باشند. 169 00:09:29,890 --> 00:09:32,604 هروقت با یک مرد وارد رستوران نیجریه ای میشوم، 170 00:09:32,604 --> 00:09:35,638 گارسن فقط به مرد همراه من خوشآمد میگوید و مرا ندیده میگیرد. 171 00:09:36,438 --> 00:09:39,093 گارسن ها حاصل فرهنگ جامعه هستند... 172 00:09:39,293 --> 00:09:41,944 الان بعضی از زنان ممکن است بگویند:"آره! منم همین فکر رو کردم" 173 00:09:41,944 --> 00:09:44,563 گارسن ها محصول جامعه ای هستند که 174 00:09:44,563 --> 00:09:48,272 به آنها یاد میدهد که مردها از زنها مهم ترند. 175 00:09:48,272 --> 00:09:51,282 و میدونم که گارسن ها قصد آزار ما رو ندارند. 176 00:09:51,282 --> 00:09:55,410 دانستن این موضوع با احساس کردن آن به صورت عاطفی، واقعا متفاوت است. 177 00:09:55,410 --> 00:09:57,886 هروقت که آنها من را ندیده میگیرند احساس میکنم نامرئی هستم. 178 00:09:57,886 --> 00:09:59,821 ناراحت میشوم. 179 00:10:00,037 --> 00:10:03,120 میخواهم به آنها بگویم من هم به اندازه ی یک مرد انسان هستم. 180 00:10:03,120 --> 00:10:06,358 به اندازه ی یک مرد ارزش توجه کردن دارم. 181 00:10:06,541 --> 00:10:08,415 این ها چیزهای کوچکی هستند، 182 00:10:08,415 --> 00:10:11,369 ولی بعضی وقتها چیزهای کوچک بیشتر آزار دهنده اند. 183 00:10:11,369 --> 00:10:14,145 اخیرا مقاله ای نوشتم 184 00:10:14,145 --> 00:10:17,094 راجع به اینکه زن جوان بودن در لاگوس یعنی چه، 185 00:10:17,094 --> 00:10:20,794 و کسانی که چاپش کردند گفتند: "خیلی مقاله ی تند وعصبانی بود". 186 00:10:21,086 --> 00:10:23,119 البته که عصبانی بود! 187 00:10:23,119 --> 00:10:26,194 (خنده حضار) 188 00:10:27,069 --> 00:10:28,748 من عصبانی هستم. 189 00:10:28,748 --> 00:10:31,870 امروزه مساله جنسیت بسیار تبعیض آمیز است. 190 00:10:31,870 --> 00:10:33,459 همه ما باید عصبانی باشیم. 191 00:10:33,459 --> 00:10:37,190 تاریخ نشان میدهد عصبانیت تغییرات مثبتی ممکن است به همراه بیاورد. 192 00:10:37,190 --> 00:10:40,416 اما علاوه بر عصبانیت، من امیدوار هستم. 193 00:10:41,051 --> 00:10:43,846 چون به توانایی انسان ها عمیقا باور دارم. 194 00:10:43,846 --> 00:10:46,661 آنها خود را برای بهبود شرایط بازآفرینی میکنند. 195 00:10:46,661 --> 00:10:48,910 مساله جنسیت همه جای دنیا مهم است. 196 00:10:48,910 --> 00:10:53,052 اما من میخواهم روی نیجریه و آفریقا تمرکز کنم، 197 00:10:53,052 --> 00:10:55,010 چون اینجا جاییست که من میشناسم، 198 00:10:55,010 --> 00:10:56,849 جاییست که قلبم آنجاست. 199 00:10:56,849 --> 00:10:58,712 و امروز از شما میخواهم، 200 00:10:58,712 --> 00:11:02,459 که همه با هم رویایش را در سر بپرورانیم و برای آن برنامه ریزی کنیم. 201 00:11:02,459 --> 00:11:06,261 دنیایی متفاوت، دنیایی عادلانه تر 202 00:11:06,261 --> 00:11:08,948 دنیایی با مردانی شادتر و زنانی شادتر 203 00:11:08,948 --> 00:11:11,053 کسانی که با خودشان رو راست تر هستند. 204 00:11:11,053 --> 00:11:12,718 و اینگونه میتوان آغاز کرد: 205 00:11:12,748 --> 00:11:14,949 باید دخترانمان را طور دیگری بزرگ کنیم. 206 00:11:14,949 --> 00:11:17,833 باید پسرانمان را هم طور دیگری بزرگ کنیم. 207 00:11:18,294 --> 00:11:21,419 با روش تربیتی کنونی به پسرانمان صدمه بزرگی میزنیم؛ 208 00:11:21,419 --> 00:11:24,390 انسانیت را در آنان خاموش میکنیم. 209 00:11:24,775 --> 00:11:27,490 مردانگی را خیلی محدود تعریف میکنیم، 210 00:11:27,490 --> 00:11:30,477 مردانگی تبدیل به قفسی محکم و کوچک میشود، 211 00:11:30,477 --> 00:11:33,230 و ما پسران را به درون آن میاندازیم. 212 00:11:33,230 --> 00:11:36,097 به پسران یاد میدهیم که از ترسیدن هراس داشته باشند. 213 00:11:36,097 --> 00:11:40,388 به پسران یاد میدهیم که از ضعف بترسند، از آسیب پذیر بودن. 214 00:11:40,526 --> 00:11:42,758 به آنها یاد میدهیم که ماسک بگذارند تا خود واقعی شان دیده نشود، 215 00:11:42,758 --> 00:11:47,659 چون آنها باید به قول نیجریه ای ها: "مردان سخت" باشند. 216 00:11:48,626 --> 00:11:52,631 در دبیرستان یک پسر و یک دختر که هر دو نوجوان هستند، 217 00:11:52,631 --> 00:11:55,222 هر دو با پول تو جیبی یکسان، 218 00:11:55,222 --> 00:11:58,521 ممکن است باهم تفریح بروند و از پسر انتظار میرود که همیشه، 219 00:11:58,521 --> 00:12:01,752 او خرج کند تا مردانگی اش را ثابت کند. 220 00:12:02,306 --> 00:12:05,218 و هنوز ما متعجبیم که چرا پسران پول میدزدند، 221 00:12:05,218 --> 00:12:07,399 از والدینشان! 222 00:12:07,880 --> 00:12:10,602 چه میشد اگر هم پسرها و هم دخترها جوری بزرگ میشدند که 223 00:12:10,602 --> 00:12:14,175 مردانگی را به پول ربط نمیدادند. 224 00:12:14,175 --> 00:12:17,748 چه میشد اگر ایده ی "پسرباید خرج کند" 225 00:12:17,748 --> 00:12:20,931 تبدیل میشد به "هرکس پول بیشتری دارد باید خرج کند"؟ 226 00:12:20,931 --> 00:12:23,804 امروزه البته به خاطر این نفع تاریخی، 227 00:12:23,804 --> 00:12:25,997 این مردان هستند که پول بیشتری دارند. 228 00:12:25,997 --> 00:12:28,192 ولی اگر ما فرزندانمان را جور دیگری تربیت کنیم، 229 00:12:28,192 --> 00:12:30,561 شاید پنجاه سال یا صد سال دیگر 230 00:12:30,561 --> 00:12:35,455 پسران دیگر مجبور به اثبات مردانگی خود نخواهند بود. 231 00:12:35,455 --> 00:12:39,025 ولی بدترین چیزی که در حق مردان انجام داده ایم، 232 00:12:39,025 --> 00:12:41,335 این است که در آنها این باور را بوجود آورده ایم که باید "سخت" باشند، 233 00:12:41,335 --> 00:12:45,167 اینکه آنها را با ضمیری (ایگو) بسیار شکننده رها کرده ایم. 234 00:12:45,275 --> 00:12:49,467 هرچه مرد بیشتراحساس کند که باید "مرد سخت" باشد، 235 00:12:49,637 --> 00:12:51,742 ضمیری (ایگو) ضعیف تری خواهد داشت. 236 00:12:53,128 --> 00:12:56,096 و به دختران صدمه ی بسیار بزرگ تری میزنیم، 237 00:12:56,096 --> 00:12:59,953 چون به آنها یاد میدهیم که ضمیر شکننده ی مردان را تغذیه کنند. 238 00:13:00,567 --> 00:13:04,068 به آنها یاد میدهیم تا خود را جمع کنند، خود را از آنچه که هستند کوچکتر کنند. 239 00:13:04,068 --> 00:13:05,867 به دختران میگوییم، 240 00:13:05,867 --> 00:13:09,284 "میتوانی هدف های بزرگ داشته باشی اما نه خیلی بزرگ". 241 00:13:09,284 --> 00:13:12,469 "هدفت میتواند این باشد که انسان موفقی شوی اما نه خیلی موفق. 242 00:13:12,469 --> 00:13:15,197 چون دراین صورت تو تهدیدی برای مردان خواهی بود". 243 00:13:15,197 --> 00:13:17,872 اگر دستمزد تو بیشتر از دستمزد شوهرت باشد، 244 00:13:17,872 --> 00:13:19,900 باید وانمود کنی که اینطور نیست، 245 00:13:19,900 --> 00:13:24,390 مخصوصا در جمع، چون در غیر این صورت از مردانگی همسرت کم کرده ای. 246 00:13:24,974 --> 00:13:27,541 اگر فرض اولیه را زیر سوال ببریم، این که 247 00:13:27,541 --> 00:13:31,490 چرا موفقیت یک زن باید تهدیدی برای مرد محسوب شود؟ 248 00:13:31,490 --> 00:13:35,133 چه میشود اگر تصمیم بگیریم این کلمه را دور بریزیم؟ 249 00:13:35,133 --> 00:13:40,488 فکر نمیکنم از هیچ کلمه ای در زبان انگلیسی به اندازه ی "از مردانگی انداختن" بدم بیاید! 250 00:13:40,834 --> 00:13:44,464 یکی از آشنایان نیجریه ای از من پرسید آیا من نگرانِ 251 00:13:44,464 --> 00:13:46,807 این نیستم که مردها از من بترسند. 252 00:13:46,807 --> 00:13:48,628 من اصلا نگران نبودم. 253 00:13:48,628 --> 00:13:50,756 در واقع اصلا برایم پیش نیامده بود که نگران باشم به خاطر اینکه 254 00:13:50,756 --> 00:13:53,563 مردی که ممکن است از من بترسد 255 00:13:53,563 --> 00:13:57,549 دقیقا آن نوعی از مردان است که من هیچ علاقه ای به آن ندارم. 256 00:13:57,549 --> 00:14:04,535 (خندۀ حضار) (تشویق حضار) 257 00:14:04,535 --> 00:14:07,741 ولی به هر حال من واقعا با این حرف شوکه شدم. 258 00:14:07,941 --> 00:14:12,542 چون من زنم از من انتظار میرود که آرزوی ازدواج داشته باشم. 259 00:14:12,542 --> 00:14:15,182 از من انتظار میرود که در تمام تصمیماتِ زندگی ام همیشه به یاد داشته باشم که 260 00:14:15,182 --> 00:14:17,822 ازدواج مهم ترین آنهاست. 261 00:14:17,822 --> 00:14:20,464 ازدواج میتواند چیز خوبی باشد؛ 262 00:14:20,464 --> 00:14:24,927 میتواند منبع شادی و عشق و حمایت دوطرفه باشد. 263 00:14:24,927 --> 00:14:27,664 ولی چرا به دختران یاد میدهیم که در آرزومند ازدواج باشند، 264 00:14:27,664 --> 00:14:30,573 ولی به پسران همان را یاد نمیدهیم؟ 265 00:14:31,080 --> 00:14:33,989 زنی را میشناسم که تصمیم گرفت خانه اش را بفروشد، 266 00:14:33,989 --> 00:14:37,483 چون نمیخواست شوهرِ آینده اش را بترساند. 267 00:14:38,222 --> 00:14:42,243 من زن مجردی در نیجریه میشناسم که وقتی به کنفرانس میرود، 268 00:14:42,243 --> 00:14:44,232 حلقه به دست میکند. 269 00:14:44,232 --> 00:14:47,836 او میگوید که میخواهد کسانی که در کنفرانس هستند، 270 00:14:47,836 --> 00:14:50,565 "به او احترام بگذارند". 271 00:14:50,565 --> 00:14:53,350 میدانم زنان جوان زیادی تحت فشار بسیاری هستند، 272 00:14:53,350 --> 00:14:56,505 از طرف خانواده، دوستان و حتی در محل کار تا ازدواج کنند، 273 00:14:56,505 --> 00:14:59,477 آنها آنقدر تحت فشارند که ممکن است تصمیمات بسیار اشتباهی بگیرند. 274 00:14:59,477 --> 00:15:02,134 زنی که به سن خاصی میرسد و مجرد است، 275 00:15:02,134 --> 00:15:06,946 جامعه به او یاد میدهد که آنرا یک شکست عمیق و شخصی بداند. 276 00:15:06,946 --> 00:15:10,366 و مردی که به سن خاصی میرسد و مجرد است، 277 00:15:10,366 --> 00:15:12,872 فکر میکنیم هنوز به فکر ازدواج نیفتاده است تا کسی را برای خود انتخاب کند. 278 00:15:12,872 --> 00:15:14,598 (خنده ی حضار) 279 00:15:14,598 --> 00:15:16,716 این برای ما آسان است که بگوییم 280 00:15:16,716 --> 00:15:18,956 "ولی زنان میتوانند به همه اینها نه بگویند" 281 00:15:18,956 --> 00:15:21,445 ولی واقعیت ازین سخت تر و پیچیده تر است. 282 00:15:21,445 --> 00:15:23,156 ما موجوداتی اجتماعی هستیم. 283 00:15:23,156 --> 00:15:25,624 ایده هایی که از تعاملاتمان ناشی میشوند را درونی میکنیم. 284 00:15:25,624 --> 00:15:27,969 حتی زبانی که 285 00:15:27,969 --> 00:15:31,334 هنگام صحبت کردن در مورد ازدواج استفاده میکنیم این موضوع را نشان میدهد. 286 00:15:31,334 --> 00:15:34,189 زبان ازدواج، اغلب زبان مالکیت است، 287 00:15:34,189 --> 00:15:36,690 و نه زبان مشارکت. 288 00:15:36,690 --> 00:15:39,737 ما لغت "احترام" را زمانی استفاده میکنیم، 289 00:15:39,737 --> 00:15:42,784 که بخواهیم بگوییم زنی نسبت به مردی آنرا ابراز میکند، 290 00:15:42,784 --> 00:15:45,832 و نه بر عکس. 291 00:15:46,170 --> 00:15:48,965 هم مردان و هم زنان نیجریایی میگویند: 292 00:15:48,965 --> 00:15:51,760 - این اصطلاحی است که مرا شگفت زده میکند - 293 00:15:51,760 --> 00:15:54,557 "فلان کار را برای حفظ آرامش زندگی مشترکم انجام دادم" 294 00:15:54,557 --> 00:15:56,772 خوب، وقتی مردان این را میگویند، 295 00:15:56,772 --> 00:15:59,891 معمولاً در مورد چیزی صحبت میکنند که به هر حال نباید آن را انجام بدهند. 296 00:15:59,891 --> 00:16:01,730 (خندۀ حضار) 297 00:16:01,730 --> 00:16:04,209 گاهی این اصطلاح را در گفتگو با دوستانشان به کار میبرند، 298 00:16:04,209 --> 00:16:07,914 و هنگامی که آن را به کار میبرند با هیجان و حرارت حرف میزنند، 299 00:16:07,914 --> 00:16:10,713 چیزی که نهایتا مردانگی آنها را ثابت میکند. 300 00:16:10,713 --> 00:16:12,690 اینکه چقدر زن به او احتیاج دارد و او را دوست دارد... 301 00:16:12,690 --> 00:16:15,509 "همسرم گفت نباید هر شب به دیسکو بروم، 302 00:16:15,509 --> 00:16:18,450 من هم برای حفظ آرامش زندگی مشترکم فقط آخر هفته ها میروم دیسکو". 303 00:16:18,450 --> 00:16:20,283 (خندۀ حضار) 304 00:16:20,283 --> 00:16:23,932 ولی وقتی زنی میگوید "برای حفظ آرامش زندگی مشترکم فلان کار را کردم" 305 00:16:23,932 --> 00:16:27,327 معمولاً در مورد رها کردن کارش، 306 00:16:27,327 --> 00:16:28,918 رویایش، 307 00:16:28,918 --> 00:16:30,852 مسیر حرفه ایش صحبت میکند. 308 00:16:30,852 --> 00:16:33,882 ما به زنان یاد میدهیم که در رابطه ها، 309 00:16:33,882 --> 00:16:36,912 کاری که آنها باید انجام دهند، کوتاه آمدن است. 310 00:16:36,912 --> 00:16:39,942 ما دخترانمان را طوری بار میآوریم، که یکدیگر را رقیب میبینند، 311 00:16:39,942 --> 00:16:43,230 نه برای رقابت بر سر کار و موفقیت، که به نظر من میتواند چیز خوبی باشد، 312 00:16:43,230 --> 00:16:45,440 بلکه رقابت بر سر جلب توجه مردان. 313 00:16:46,085 --> 00:16:48,907 ما به دختران می آموزیم که نمیتوانند تمایلات جنسی داشته باشند، 314 00:16:48,907 --> 00:16:51,186 مثل پسرها. 315 00:16:51,186 --> 00:16:54,551 اگر فرزندان پسری داشته باشیم، برایمان مهم نیست که بدانیم او دوست دختر دارد. 316 00:16:54,551 --> 00:16:56,855 اما دوست پسرهای دخترانمان؟ خدا اون روز رو نیاره! 317 00:16:56,875 --> 00:16:58,379 (خندۀ حضار) 318 00:16:58,379 --> 00:17:00,293 البته وقتی که زمان آن برسد، 319 00:17:00,293 --> 00:17:04,064 از همان دختران انتظار داریم که مردی ایده آل را به عنوان همسر پیدا کنند. 320 00:17:04,403 --> 00:17:05,963 ما مثل نگهبان،دختران را کنترل میکنیم، 321 00:17:05,963 --> 00:17:07,821 باکرهگی آنها را ستایش میکنیم. 322 00:17:07,821 --> 00:17:09,769 ولی باکرهگی پسران را ستایش نمیکنیم. 323 00:17:09,769 --> 00:17:12,994 و من متحیرم که این دو چطور با هم جور در میآید! 324 00:17:12,994 --> 00:17:15,504 چون بالاخره... (خندۀ حضار) 325 00:17:15,766 --> 00:17:23,213 (تشویق حضار) 326 00:17:24,152 --> 00:17:28,867 یعنی، از دست دادن باکرهگی اتفاقی است که دو طرف در آن شریک هستند... 327 00:17:28,867 --> 00:17:30,754 اخیراً یک دختر جوان 328 00:17:30,754 --> 00:17:32,891 در نیجریه مورد تجاوز گروهی قرار گرفت، 329 00:17:32,896 --> 00:17:34,730 فکر میکنم برخی خبر را شنیده باشید. 330 00:17:34,730 --> 00:17:36,666 و عکس العمل بسیاری از جوانان نیجریه ای، 331 00:17:36,666 --> 00:17:38,098 چه پسر و چه دختر، 332 00:17:38,098 --> 00:17:40,476 چیزی شبیه به این بود: 333 00:17:40,476 --> 00:17:42,974 "بله، تجاوز عمل غلطی است. 334 00:17:42,974 --> 00:17:47,019 ولی چرا باید یک دخترِ تنها، با چهار پسر در یک اتاق باشد؟" 335 00:17:47,019 --> 00:17:52,391 اگر بتوانیم فراموش کنیم که این عکس العمل چقدر غیرانسانی است، 336 00:17:52,391 --> 00:17:57,413 این دسته از مردم نیجریه طوری بار آمده اند که زنان را ذاتاً گناهکار میدانند، 337 00:17:57,736 --> 00:18:01,233 و یاد گرفته اند که انتظار زیادی از مردها نداشته باشند، 338 00:18:01,233 --> 00:18:04,679 اینکه مردها موجوداتی وحشی و رام نشدنی هستند، 339 00:18:04,679 --> 00:18:06,495 گویی پذیرفته شده است. 340 00:18:06,495 --> 00:18:09,127 ما به دختران شرم را میآموزیم. 341 00:18:09,127 --> 00:18:11,603 "پاهایت را از هم باز نکن"، "خودت را بپوشان". 342 00:18:11,700 --> 00:18:13,981 ما باعث میشویم که آنها احساس کنند 343 00:18:13,981 --> 00:18:16,262 که لابد چون دختر به دنیا آمده اند از ابتدا گناهکارند. 344 00:18:16,262 --> 00:18:18,544 و به این ترتیب، دخترانمان به زنانی تبدیل میشوند 345 00:18:18,544 --> 00:18:20,746 که نمیتوانند ببینند که خواسته هایی دارند. 346 00:18:20,746 --> 00:18:24,442 دخترانمان به زنانی تبدیل میشوند که صدای خود را خفه میکنند. 347 00:18:25,257 --> 00:18:28,516 آنها به زنانی تبدیل میشوند که نمیتوانند آنچه واقعاً میخواهند را باور کنند، 348 00:18:28,516 --> 00:18:30,016 و آنها تبدیل میشوند به زنانی... 349 00:18:30,016 --> 00:18:32,250 - و این بدترین کاری است که در حق دختران مان کرده ایم - 350 00:18:32,270 --> 00:18:36,807 از آنها زنانی میسازیم که تظاهر کردن را، به یک گونۀ هنری تبدیل میکنند. 351 00:18:36,807 --> 00:18:42,762 (تشویق حضار) 352 00:18:42,762 --> 00:18:46,126 من زنی را میشناسم که از خانه داری متنفر است، 353 00:18:46,126 --> 00:18:47,479 واقعاً متنفر است، 354 00:18:47,479 --> 00:18:49,789 ولی تظاهر میکند که از آن خوشش می آید، 355 00:18:50,435 --> 00:18:54,333 چون یاد گرفته است که برای یک "همسر خوب" بودن، 356 00:18:54,333 --> 00:18:58,857 باید - آن طور که در نیجریه میگوییم – "زن خانه" باشد. 357 00:18:59,625 --> 00:19:00,883 او ازدواج کرد، 358 00:19:00,883 --> 00:19:02,865 و پس از مدتی، خانوادۀ همسرش 359 00:19:02,865 --> 00:19:06,635 شروع به اعتراض کردند که رفتار او عوض شده است. 360 00:19:06,635 --> 00:19:08,237 در واقع او عوض نشده بود، 361 00:19:08,237 --> 00:19:10,396 بلکه از تظاهر کردن خسته شده بود. 362 00:19:10,873 --> 00:19:13,342 مساله جنسیت این است، 363 00:19:13,342 --> 00:19:16,377 که برای ما نسخه میپیچد که چگونه باید باشیم، 364 00:19:16,377 --> 00:19:19,195 به جای اینکه واقعیت ما را به رسمیت بشناسد. 365 00:19:19,802 --> 00:19:22,232 تصور کنید که چقدر شادتر، میتوانستیم باشیم 366 00:19:22,289 --> 00:19:25,557 و چقدر آزادتر، اگر خود حقیقی مان باشیم، 367 00:19:25,557 --> 00:19:29,200 اگر فشار توقعات جنسیتی نبود. 368 00:19:29,200 --> 00:19:34,133 بی شک دختران و پسران از نظر بیولوژیک متفاوت اند، 369 00:19:34,133 --> 00:19:37,191 ولی جامعه در مورد تفاوتها مبالغه میکند، 370 00:19:37,191 --> 00:19:39,685 و به این ترتیب مشکل خود به خود پیش میرود. 371 00:19:39,823 --> 00:19:42,171 برای نمونه، آشپزی کردن را در نظر بگیرید. 372 00:19:42,171 --> 00:19:45,951 در حال حاضر خانه داری معمولاً توسط زنها انجام میشود و نه مردها، 373 00:19:45,951 --> 00:19:47,302 پختن و شستن. 374 00:19:47,302 --> 00:19:48,874 ولی چرا؟ 375 00:19:48,874 --> 00:19:51,566 آیا زنان با ژن آشپزی به دنیا میآیند؟ 376 00:19:51,566 --> 00:19:53,358 (خندۀ حضار) 377 00:19:53,358 --> 00:19:57,411 یا شاید به این دلیل که سالها، جامعه مسئولیت آشپزی را برای آنها تعیین کرده است؟ 378 00:19:57,443 --> 00:20:00,402 راستش میخواستم بگویم که شاید دختران با ژن آشپزی به دنیا میآیند، 379 00:20:00,402 --> 00:20:04,390 ولی یادم آمد که بیشتر آشپزان مشهور جهان، 380 00:20:04,390 --> 00:20:06,747 که به آنها لقب دهان پر کن "سرآشپز" را میدهیم، 381 00:20:06,747 --> 00:20:08,428 مرد هستند. 382 00:20:09,275 --> 00:20:10,857 مادربزرگم الگوی من بود، 383 00:20:10,857 --> 00:20:12,570 او زن بسیار بسیار توانایی بود، 384 00:20:12,570 --> 00:20:14,736 و فکر میکردم که او چه سرنوشتی میداشت 385 00:20:14,736 --> 00:20:18,365 اگر با همان فرصتهایی بزرگ میشد که مردها در زمان او داشتند. 386 00:20:18,965 --> 00:20:21,724 امروزه، فرصتهای بیشتری برای زنان فراهم است 387 00:20:21,724 --> 00:20:23,775 در مقایسه با دورۀ مادربزرگ من 388 00:20:23,775 --> 00:20:26,661 به دلیل تحولات در سیاستها و قوانین 389 00:20:26,661 --> 00:20:28,466 که البته بسیار مهم است. 390 00:20:28,466 --> 00:20:32,525 ولی آنچه اهمیت بالاتری دارد، نگرش و ذهنیت ماست، 391 00:20:32,525 --> 00:20:35,996 و باور ما از جنسیت است و چیزهایی از جنسیت که برای ما اهمیت دارند. 392 00:20:36,063 --> 00:20:38,408 چرا در پرورش کودکانمان 393 00:20:38,408 --> 00:20:41,853 به جای تمرکز روی جنسیت آنها، به توانایی های شان دقت نکنیم؟ 394 00:20:41,853 --> 00:20:43,377 چرا در پرورش کودکانمان 395 00:20:43,377 --> 00:20:47,152 به جای تمرکز روی جنسیت آنها، به علایقه شان دقت نکنیم؟ 396 00:20:47,152 --> 00:20:49,521 خانواده ای را میشناسم که یک پسر و یک دختر دارند، 397 00:20:49,521 --> 00:20:51,166 و هر دوی آنها در مدرسه شاگردان ممتازی اند، 398 00:20:51,166 --> 00:20:53,287 و هر دوی آنها فوق العاده و دوست داشتنی هستند. 399 00:20:53,287 --> 00:20:55,808 وقتی که پسر خانواده گرسنه است، پدر و مادر به دخترشان میگویند: 400 00:20:55,808 --> 00:20:58,962 " برو برای برادرت نودل ایندومی (نوعی غذا) بپز." 401 00:20:58,962 --> 00:21:02,821 البته دختر خانواده علاقه ای به درست کردن نودل ایندومی ندارد. 402 00:21:02,821 --> 00:21:05,609 ولی او یک دختر است، و مجبور است این کار را انجام دهد. 403 00:21:05,725 --> 00:21:07,196 چرا پدر و مادر، 404 00:21:07,196 --> 00:21:08,465 از همان ابتدا، 405 00:21:08,465 --> 00:21:14,089 به هر دوی آنها، یاد نداده اند که ایندومی درست کنند؟ 406 00:21:14,089 --> 00:21:17,185 غذا درست کردن مهارت مفیدی برای پسران است. 407 00:21:17,185 --> 00:21:21,794 به نظر من اصلاً عاقلانه نیست که این مهارت حیاتی، 408 00:21:21,794 --> 00:21:25,028 یعنی توانایی تغذیه کردن را 409 00:21:25,028 --> 00:21:27,316 به دست شخص دیگری بسپاریم. 410 00:21:27,316 --> 00:21:32,055 (تشویق حضار) 411 00:21:32,055 --> 00:21:35,845 زنی را میشناسم که مدرک تحصیلی و شغلی مشابه همسرش دارد، 412 00:21:35,845 --> 00:21:38,576 وقتی از سر کار برمیگردند، بیشتر کارهای خانه را آن زن انجام میدهد، 413 00:21:38,587 --> 00:21:40,972 که البته به نظرم در اکثر زندگی های مشترک مشابه است، 414 00:21:40,972 --> 00:21:42,972 اما آنچه برای من بیشتر تعجب آور است این است 415 00:21:42,972 --> 00:21:45,539 که هر وقت همسرِ آن زن، پوشک فرزندشان را عوض میکند، 416 00:21:45,539 --> 00:21:48,446 زن، از او تشکر میکند. 417 00:21:49,046 --> 00:21:53,750 چرا حالت نرمال و طبیعی برای آن زن این نیست 418 00:21:53,750 --> 00:21:57,485 که مرد هم از فرزندش مراقبت کند؟ 419 00:21:59,592 --> 00:22:03,406 من سعی میکنم بسیاری از مفاهیم جنسیتی که 420 00:22:03,406 --> 00:22:05,669 در طول سالها به من آموخته اند را فراموش کنم. 421 00:22:05,669 --> 00:22:08,419 با این حال گاهی در برابر 422 00:22:08,419 --> 00:22:11,169 توقعات جنسیتی خود را آسیب پذیر میبینم. 423 00:22:11,169 --> 00:22:14,258 نخستین باری که میخواستم در دانشگاه نویسندگی تدریس کنم، 424 00:22:14,258 --> 00:22:15,726 نگران بودم. 425 00:22:15,726 --> 00:22:19,254 نگرانی من به خاطر تدریس نبود، چون آمادگی لازم را داشتم، 426 00:22:19,254 --> 00:22:21,483 و میخواستم چیزی را تدریس کنم که از آن لذت میبردم، 427 00:22:21,483 --> 00:22:24,011 در عوض نگران این بودم که چه بپوشم. 428 00:22:24,811 --> 00:22:26,805 دلم میخواست جدی گرفته شوم. 429 00:22:27,295 --> 00:22:29,014 میدانستم که به دلیل زن بودن، 430 00:22:29,014 --> 00:22:32,999 خود به خود مجبور بودم تا لیاقت خود را ثابت کنم. 431 00:22:33,461 --> 00:22:35,379 و نگران بودم که اگر بیش از حد حالت زنانه داشته باشم 432 00:22:35,379 --> 00:22:37,509 مرا جدی نگیرند. 433 00:22:37,540 --> 00:22:41,609 واقعاً دلم میخواست که برقِ لب بزنم و دامن دخترانه بپوشم، 434 00:22:41,686 --> 00:22:43,379 ولی تصمیم گرفتم که این کار را نکنم. 435 00:22:43,379 --> 00:22:45,965 در عوض لباس رسمی پوشیدم که خیلی جدی، 436 00:22:45,980 --> 00:22:49,175 مردانه و زشت بود. 437 00:22:50,036 --> 00:22:52,666 زیرا واقعیت تلخی است که وقتی به ظاهر افراد میرسیم، 438 00:22:52,666 --> 00:22:54,590 ما پوشش مردها را استاندارد و 439 00:22:54,590 --> 00:22:56,171 الگو میدانیم، 440 00:22:56,202 --> 00:22:58,563 وقتی مردی برای یک جلسه کاری آماده میشود، 441 00:22:58,563 --> 00:23:00,421 نگران این نیست که بیش از اندازه تنومند (مردانه) به نظر بیاید، 442 00:23:00,421 --> 00:23:02,875 و به این خاطر جدی گرفته نشود. 443 00:23:03,029 --> 00:23:05,835 اما وقتی زنی برای یک جلسۀ کاری آماده میشود، 444 00:23:05,835 --> 00:23:09,814 باید نگران بیش از اندازه زنانه به نظر آمدنش، و اینکه این چه پیامی را میرساند، 445 00:23:09,814 --> 00:23:13,769 و این که آیا جدی گرفته میشود یا نه، باشد. 446 00:23:14,059 --> 00:23:16,872 ای کاش آن روز آن لباس زشت را نپوشیده بودم. 447 00:23:17,272 --> 00:23:20,218 البته از کمد لباسم انداختمش بیرون. 448 00:23:20,494 --> 00:23:25,613 اگر آن روز، مثل حالا اعتماد به نفس لازم برای این که خودم باشم، را داشتم، 449 00:23:25,613 --> 00:23:28,588 شاگردانم بیشتر از تدریس من بهره مند میشدند، 450 00:23:28,588 --> 00:23:30,503 چون من راحت تر بودم، 451 00:23:30,503 --> 00:23:33,438 و میتوانستم صادقانه و تمام و کمال خودم باشم. 452 00:23:33,715 --> 00:23:38,133 من انتخاب کرده ام که دیگر برای زن بودنم 453 00:23:38,163 --> 00:23:40,432 و زنانگی ام شرمسار نباشم. 454 00:23:40,432 --> 00:23:46,539 (تشویق حضار) 455 00:23:46,539 --> 00:23:49,810 و میخواهم که در تمام جنبه های زن بودنم مورد احترام قرار بگیرم، 456 00:23:49,810 --> 00:23:52,052 چون این حق من است. 457 00:23:52,113 --> 00:23:54,745 جنسیت موضوع ساده ای برای گفتگو نیست. 458 00:23:55,637 --> 00:23:57,915 زنان و مردان، 459 00:23:57,915 --> 00:24:01,493 اگر بخواهند شروع به بحث در مورد جنسیت کنند،با مقاومت رو به رو میشوند. 460 00:24:01,493 --> 00:24:04,242 میتوانم تصور کنم که عده ای اینجا دارند با خود فکر میکنند که 461 00:24:04,242 --> 00:24:06,515 " زنها با خودتان رو راست باشید؟ " 462 00:24:08,407 --> 00:24:10,249 برخی از مردهای حاضر در این جمع ممکن است فکر کنند که 463 00:24:10,249 --> 00:24:12,306 " خوب، تمام این حرفها جالب به نظر میرسد، 464 00:24:12,306 --> 00:24:14,784 ولی من این طور فکر نمیکنم." 465 00:24:14,861 --> 00:24:16,953 و این بخشی از مشکل است. 466 00:24:16,953 --> 00:24:20,157 این که مردان به صورت فعال به جنسیت فکر نمیکنند، 467 00:24:20,157 --> 00:24:21,601 یا به موضوع جنسیت اهمیت نمیدهند، 468 00:24:21,601 --> 00:24:23,707 بخشی از مساله جنسیت است، 469 00:24:23,707 --> 00:24:26,219 و این که بسیاری از مردان مانند دوست من لوئی میگویند 470 00:24:26,219 --> 00:24:28,758 که همه چیز رو به راه است، 471 00:24:28,758 --> 00:24:32,063 و این که بسیاری از مردان هیچ کاری برای تغییر وضعیت نمیکنند. 472 00:24:32,063 --> 00:24:34,902 اگر یک مرد باشید و با زنی به یک رستوران وارد شوید، 473 00:24:34,902 --> 00:24:37,281 و پیشخدمت فقط به شما خوش آمد بگوید، 474 00:24:37,281 --> 00:24:39,312 آیا برایتان پیش آمده است که از پیشخدمت بپرسید: 475 00:24:39,312 --> 00:24:41,697 " چرا به این خانم خوش آمد نگفتید؟" 476 00:24:43,866 --> 00:24:46,303 چون جنسیت میتواند... 477 00:24:47,306 --> 00:24:54,210 (خندۀ حضار) 478 00:24:55,732 --> 00:24:59,383 راستش میتونیم قسمت کوتاهی از این دیالوگ رو اینجا بگوییم. 479 00:25:00,306 --> 00:25:03,920 بنابراین چون جنسیت میتواند موضوع خیلی سختی برای بحث باشد، 480 00:25:03,920 --> 00:25:06,861 راههای سادۀ زیادی برای متوقف کردن بحث وجود دارد، 481 00:25:06,861 --> 00:25:10,101 مثلاً بعضی افراد، موضوع تکامل بشر 482 00:25:10,101 --> 00:25:11,281 و میمونها را پیش میکشند، 483 00:25:11,281 --> 00:25:14,881 مثلاً این که میمونهای مونث به میمونهای مذکر تعظیم میکنند. 484 00:25:14,881 --> 00:25:16,603 و این جور چیزها. 485 00:25:16,603 --> 00:25:18,931 ولی نکته این است که ما میمون نیستیم. 486 00:25:18,931 --> 00:25:24,736 (خندۀ حضار) (تشویق حضار) 487 00:25:25,165 --> 00:25:30,227 میمونها روی درخت زندگی میکنند و برای صبحانه هم کرم میخورند، 488 00:25:30,227 --> 00:25:31,925 ولی ما این کارها را نمیکنیم. 489 00:25:32,078 --> 00:25:33,393 برخی خواهند گفت: 490 00:25:33,393 --> 00:25:36,469 " مردهای بیچاره هم دشواری هایی دارند." 491 00:25:36,469 --> 00:25:38,665 و این واقعیت دارد. 492 00:25:38,957 --> 00:25:41,257 ولی این مسئله موضوع سخنرانی... (خندۀ حضار) 493 00:25:41,318 --> 00:25:44,077 ولی این مسئله موضوع این گفتگو نیست. 494 00:25:45,508 --> 00:25:49,214 جنسیت و طبقه، گونه های متفاوتی از ظلم هستند. 495 00:25:49,214 --> 00:25:52,731 در واقع من اطلاعات نه چندان زیادی، در مورد ساز و کارهای ظلم 496 00:25:52,731 --> 00:25:55,380 و این که چگونه این ساز و کارها میتوانند نسبت به هم بی توجه باشند را 497 00:25:55,380 --> 00:25:57,620 در گفتگو با مردان سیاهپوست به دست آوردم. 498 00:25:58,420 --> 00:26:01,297 یک بار با مردی سیاهپوست در مورد جنسیت صحبت میکردم، 499 00:26:01,297 --> 00:26:02,439 و او به من گفت، 500 00:26:02,439 --> 00:26:04,358 " چرا باید بگویی 501 00:26:04,358 --> 00:26:06,218 "تجربۀ من به عنوان یک زن"؟ 502 00:26:06,218 --> 00:26:07,387 آیا نمیشود گفت: 503 00:26:07,387 --> 00:26:10,285 'تجربۀ تو به عنوان یک انسان'؟" 504 00:26:10,808 --> 00:26:13,088 جالب است که همین شخص اغلب در گفتگو 505 00:26:13,088 --> 00:26:16,006 از تجربه هایش به عنوان یک مرد سیاهپوست سخن میگوید. 506 00:26:18,462 --> 00:26:21,703 جنسیت مهم است. مردان و زنان، جهان را متفاوت تجربه میکنند. 507 00:26:21,703 --> 00:26:24,493 جنسیت به تجربۀ ما از جهان رنگ میدهد. 508 00:26:24,580 --> 00:26:27,210 ولی میتوانیم آن را تغییر دهیم. 509 00:26:27,210 --> 00:26:28,631 برخی خواهند گفت، 510 00:26:29,421 --> 00:26:31,925 " ولی زنها قدرت واقعی را در دست دارند، 511 00:26:31,925 --> 00:26:33,386 رگ خواب مردان!" 512 00:26:33,386 --> 00:26:36,151 و برای غیر نیجریایی های حاضر، این اصطلاحی است که 513 00:26:36,151 --> 00:26:37,724 معنی آن چیزی است شبیه به این که 514 00:26:37,724 --> 00:26:41,614 زنان میتوانند با قدرت اغواگری شان امتیازاتی از مردان بگیرند. 515 00:26:41,998 --> 00:26:45,421 ولی این رگ خواب ابداً قدرتی به زنان نمیدهد. 516 00:26:46,015 --> 00:26:50,083 این قدرت به این معنی است که یک زن 517 00:26:50,083 --> 00:26:53,362 فقط میتواند گاه به گاه، 518 00:26:53,362 --> 00:26:55,996 خود را به قدرت شخص دیگری پیوند بزند. 519 00:26:56,027 --> 00:26:57,356 و البته باید از خودمان بپرسیم 520 00:26:57,356 --> 00:26:58,685 چه اتفاقی میافتد اگر آن شخص دیگر 521 00:26:58,685 --> 00:27:00,014 سرحال نباشد، 522 00:27:00,014 --> 00:27:01,541 مریض باشد، 523 00:27:01,541 --> 00:27:03,472 یا ناتوان جنسی باشد! 524 00:27:03,472 --> 00:27:07,080 (خندۀ حضار) 525 00:27:07,807 --> 00:27:12,748 برخی میگویند این که زن وابسته به مرد باشد 526 00:27:12,791 --> 00:27:15,602 در فرهنگ ماست. اما فرهنگ دائما در حال تغییر است. 527 00:27:15,622 --> 00:27:18,578 من برادر زاده های دوقلویی دارم که پانزده سالشان است، 528 00:27:18,578 --> 00:27:19,969 و در لاگوس زندگی میکنند، 529 00:27:19,969 --> 00:27:22,853 اگر صد سال پیش به دنیا آمده بودند، 530 00:27:22,863 --> 00:27:25,155 آن ها را میبردند و میکشتند. 531 00:27:25,155 --> 00:27:29,427 چون در فرهنگ ما بود، کشتن دوقلوها در فرهنگ ما بود. 532 00:27:29,427 --> 00:27:32,222 بنابراین هدف فرهنگ چیست؟ 533 00:27:32,361 --> 00:27:33,683 منظورم این است که در فرهنگ تزئینات، 534 00:27:33,683 --> 00:27:35,056 و رقص و... هست 535 00:27:35,056 --> 00:27:40,285 ولی در عین حال، فرهنگ واقعاً به حفظ و ادامۀ زندگی افراد میپردازد. 536 00:27:40,285 --> 00:27:41,402 در خانواده ام، من، 537 00:27:41,402 --> 00:27:44,657 بیشترین علاقه به دانستن اینکه ‘ما که هستیم’ ، 538 00:27:44,657 --> 00:27:45,798 سنتهامان، 539 00:27:45,798 --> 00:27:48,111 و سرزمینهای اجدادی مان را دارم. 540 00:27:48,188 --> 00:27:50,874 برادرهایم به اندازۀ من علاقه مند نیستند. 541 00:27:50,951 --> 00:27:53,074 ولی من نمیتوانم مشارکتی داشته باشم، 542 00:27:53,074 --> 00:27:54,877 نمیتوانم به جلساتشان بروم، 543 00:27:54,877 --> 00:27:56,680 نمیتوانم اعمال نظر کنم. 544 00:27:56,680 --> 00:27:58,707 چون زن هستم. 545 00:27:58,707 --> 00:28:00,943 فرهنگ مردم را نمیسازد، 546 00:28:00,943 --> 00:28:02,914 مردم فرهنگ را میسازند. 547 00:28:05,420 --> 00:28:08,014 (تشویق حضار) 548 00:28:09,112 --> 00:28:12,497 بنابراین اگر حقیقت داشته باشد که انسانیت در مورد زنان 549 00:28:12,497 --> 00:28:15,837 در فرهنگ ما نیست، باید آن را به فرهنگ خود تبدیل کنیم. 550 00:28:17,283 --> 00:28:22,149 من اغلب به دوست عزیزم اُکولوما فکر میکنم، 551 00:28:22,149 --> 00:28:26,847 امیدوارم او و تمام کسانی که در تصادف سوسولیسو کشته شدند، 552 00:28:26,847 --> 00:28:29,299 همواره در آرامش باشند. 553 00:28:29,299 --> 00:28:32,876 او همیشه در یاد کسانی که دوستش دارند باقی میماند. 554 00:28:33,338 --> 00:28:36,289 و سالها قبل، در آن روز، حق با او بود، 555 00:28:36,289 --> 00:28:38,191 که مرا فمینیست خطاب کرد. 556 00:28:38,191 --> 00:28:39,989 من فمینیست هستم. 557 00:28:40,374 --> 00:28:42,508 و آن روز وقتی که معنی این لغت را در لغتنامه پیدا کردم، 558 00:28:42,508 --> 00:28:43,709 چنین نوشته بود: 559 00:28:43,709 --> 00:28:44,964 فمینیست 560 00:28:44,964 --> 00:28:47,433 کسی که به برابری اجتماعی، سیاسی 561 00:28:47,433 --> 00:28:50,242 و اقتصادی افراد از هر جنس معتقد است. 562 00:28:51,239 --> 00:28:52,881 مادر بزرگ عزیزم، 563 00:28:52,881 --> 00:28:54,235 بر اساس داستان هایی که شنیده ام، 564 00:28:54,235 --> 00:28:55,942 یک فمینیست بود. 565 00:28:55,942 --> 00:28:59,235 مادربزرگم از خانۀ مردی که نمیخواست با او ازدواج کند فرار کرد، 566 00:28:59,235 --> 00:29:02,083 و در نهایت با مردی که خود انتخاب کرده بود ازدواج کرد. 567 00:29:02,083 --> 00:29:05,166 او مخالفت میکرد، اعتراض میکرد، حرفش را میزد، 568 00:29:05,166 --> 00:29:10,546 هر وقت که میدید دسترسی اش محدود شده یا از زمینی محروم شده و این جور چیزها. 569 00:29:10,573 --> 00:29:13,756 مادربزرگ عزیز من معنی لغت فمینیست را نمیدانست، 570 00:29:13,976 --> 00:29:16,733 ولی این به آن معنی نیست که خودش یک فمینیست نبود. 571 00:29:17,194 --> 00:29:19,859 بیشتر ما باید دوباره به معنی این لغت فکر کنیم. 572 00:29:20,628 --> 00:29:23,534 تعریف من از لغت فمینیست این است: 573 00:29:24,041 --> 00:29:26,305 یک فمینیست مرد یا زنی است 574 00:29:26,305 --> 00:29:28,019 هر فردی که میگوید - 575 00:29:28,019 --> 00:29:37,666 (خندۀ حضار) (تشویق حضار) 576 00:29:37,666 --> 00:29:40,673 یک فمینیست مرد یا زنی است که میگوید: 577 00:29:40,673 --> 00:29:44,162 " بله، مقولۀ جنسیت به شکلی که امروز وجود دارد دچار اِشکال است، 578 00:29:44,162 --> 00:29:45,618 و ما باید آن را برطرف کنیم. 579 00:29:45,618 --> 00:29:48,037 باید وضعیت را بهبود ببخشیم." 580 00:29:48,867 --> 00:29:50,493 بهترین فمینیستی که میشناسم، 581 00:29:50,493 --> 00:29:52,991 برادرم کِنی است. 582 00:29:53,555 --> 00:29:57,709 او همچنین مردی مهربان، خوش قیافه، دوست داشنتی، 583 00:29:57,709 --> 00:30:00,175 و خیلی هم مردانه است. 584 00:30:00,175 --> 00:30:01,651 سپاسگزارم. 585 00:30:01,690 --> 00:30:06,735 (تشویق حضار)